پروانه نهروانیان؛ پرویز عسگری؛ فریبرز درتاج؛ فرح نادری؛ سعید بختیارپور
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثرات آموزش شناختی بر حافظه کاری و توجه متمرکز کودکان مضطرب بوده است. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی است که جامعه پژوهش کلیه دانشآموزان مقطع دبستان شهر تهران در سال تحصیلی 94-95 بود. نمونهگیری در دو مرحله و با توجه به ملاکهای ورود، 44 دانشآموز پسر 9-8 ساله مضطرب انتخاب گشتند، روش نمونهگیری به این صورت بود که ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثرات آموزش شناختی بر حافظه کاری و توجه متمرکز کودکان مضطرب بوده است. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی است که جامعه پژوهش کلیه دانشآموزان مقطع دبستان شهر تهران در سال تحصیلی 94-95 بود. نمونهگیری در دو مرحله و با توجه به ملاکهای ورود، 44 دانشآموز پسر 9-8 ساله مضطرب انتخاب گشتند، روش نمونهگیری به این صورت بود که در مرحله اول از طریق نمونهگیری خوشهای 358 نفر انتخاب شدند و آزمون اضطراب بر روی آنها اجرا گردید که 137 نفر با اضطراب بالا انتخاب شدند و در مرحله دوم نمونهگیری، با توجه به ملاکهای ورود 76 دانشآموز انتخابشده و آزمون هوش ریون برای همسانسازی هوش اجرا و تعداد 44 نفر انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (نفر 22) و گواه (نفر 22) قرار گرفتند و درنهایت دادههای 36 نفر از شرکتکنندگان مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. برای همسانسازی شرکتکنندگان از مصاحبه بالینی، آزمون هوش ریون و آزمون اضطراب آشکار کودکان استفاده شد و ابزارهای پژوهش آزمون حافظه کاری، آزمون دقت متمرکز و پراکنده است. در شروع برای همه شرکتکنندگان پیشآزمون حافظه کاری و دقت متمرکز و پراکنده اجرا شد. سپس شرکتکنندگان گروه آزمایش به مدت 5 هفته و در قالب 10 جلسه 45 دقیقهای آموزش شناختی دریافت کردند و در پایان برای شرکتکنندگان هر دو گروه پسآزمون اجرا گردید. از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره جهت آزمون آماری فرضیهها استفاده شد. تحلیل نتایج حاکی از تأثیر معنادار آموزش شناختی بر افزایش دقت و تمرکز حافظه کاری بودِ. همچنین تأثیر معنادار آموزش شناختی بر بازداری و سرعت پردازش توجه متمرکز نیز در نتایج مشاهده شد. با توجه به نتایج بهدستآمده، روش آموزش شناختی تأثیر معناداری بر بهبود حافظه کاری و توجه متمرکز کودکان مضطرب داشت، بنابراین نقش آموزشهای شناختی مبتنی بر کنترل توجه، بازداری و تغییر توجه و حافظه، بیشازپیش روشن میشود.
الهه حجازی؛ نرگس باباخانی؛ سیده نگین سادات احمدی
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارتهای ارتباطی بین فردی بر پرخاشگری و رفتارهای تکانشی در میان دانشآموزان دختر پایه سوم دبیرستانهای منطقه 7 شهرستان کرج بود. روش پژوهش از نوع آزمایشی، طرح شبه آزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری (سری زمانی) با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه سوم دبیرستانهای ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارتهای ارتباطی بین فردی بر پرخاشگری و رفتارهای تکانشی در میان دانشآموزان دختر پایه سوم دبیرستانهای منطقه 7 شهرستان کرج بود. روش پژوهش از نوع آزمایشی، طرح شبه آزمایشی با پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری (سری زمانی) با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر پایه سوم دبیرستانهای دخترانه منطقه 7 شهرستان کرج که در سال 1393 مشغول تحصیل بودند. روش نمونهگیری بهصورت تصادفی مرحلهای است. در ابتدا به اداره آموزشوپرورش مراجعه شد و پسازآن از میان مناطق 12 گانه شهرستان کرج، یک منطقه (منطقه 7) بهصورت تصادفی معرفی شد. سپس از میان مدارس این منطقه دو دبیرستان بهصورت تصادفی معرفی گردید. در هر یک از مدارس به دانشآموزان پایه سوم پرسشنامه مهارتهای اجتماعی ماتسون (1983) داده شد و سپس 30 نفر از افرادی که بالاترین میزان سطح پرخاشگری و رفتارهای تکانشی را کسب کرده بودند به شکل تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. شرکتکنندگان در پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری با یک بخش از پرسشنامه مهارتهای اجتماعی ماتسون (1983) که عامل پرخاشگری و رفتارهای تکانشی را میسنجد آزمون شدند. پایایی این بخش پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 87/0 برآورد شد. مداخلۀ آزمایشی (آموزش مهارتهای ارتباطی بین فردی) بر روی گروه آزمایش به مدت 7 جلسه، 2 ساعته اجرا شد. پس از اتمام برنامۀ آموزشی از هر دو گروه پسآزمون و آزمون پیگیری (یک ماه پس از اجرای پسآزمون) به عمل آمد. بهمنظور تجزیهوتحلیل دادههای جمعآوریشده از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل اندازهگیری مکرر نشان داد، آموزش مهارتهای ارتباطی بین فردی بر پرخاشگری و رفتارهای تکانشی دانشآموزان تأثیر مثبت و معنادار و پایداری داشته است (05/0> P).
شهربانو حسن زاده؛ کیوان صالحی؛ علی مقدم زاده
چکیده
شواهد گستردهای نشان میدهد که استیلای رویکرد پوزیتویستی در محیطهای آموزشی، زمینه انفعال فراگیران و افت نشاط و پویایی را رقم زده است. پژوهش حاضر با درک ضرورت سنجش رویکردهای نوین آموزشی، به بررسی میزان تأثیر تدریس مشارکتی بر انسجام گروهی دانشآموزان ابتدایی پرداخته است. بدین منظور از طرح شبهآزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون ...
بیشتر
شواهد گستردهای نشان میدهد که استیلای رویکرد پوزیتویستی در محیطهای آموزشی، زمینه انفعال فراگیران و افت نشاط و پویایی را رقم زده است. پژوهش حاضر با درک ضرورت سنجش رویکردهای نوین آموزشی، به بررسی میزان تأثیر تدریس مشارکتی بر انسجام گروهی دانشآموزان ابتدایی پرداخته است. بدین منظور از طرح شبهآزمایشی از نوع پیشآزمون ـ پسآزمون با استفاده از گروههای دستنخورده استفاده گردید. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر دوره ابتدایی پایه چهارم منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 96-1395 است که 24 دانشآموز در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند و از روش نمونهگیری خوشهای دومرحلهای استفاده شد. ابزار مورداستفاده برای گردآوری دادهها، پرسشنامه محیط گروهی، کارون، ویدمایر و براولی (1985) بود. نتایج تحلیل کوواریانس (انکوا) نشان داد که تدریس مشارکتی بر انسجام گروهی دانشآموزان ابتدایی تأثیر معناداری دارد. بهطورکلی استفاده از ظرفیت تدریس مشارکتی، میتواند زمینه مطلوبی برای شکلگیری و تقویت پویایی و ارتقای فرهنگ کارهای گروهی در بین دانشآموزان مدارس ابتدایی، فراهم کند.
اسماعیل سعدی پور؛ صغری ابراهیمی قوام؛ نورعلی فرخی؛ حسن اسدزاده؛ ناهید ثامتی
چکیده
هدف کلی پژوهش حاضر تدوین مدل پیشبینی عملکرد تحصیلی بر اساس مؤلفههای هوش عاطفی، مهارتهای حل مسئله و انگیزش پیشرفت با میانجیگری راهبردهای شناختی و فراشناختی یادگیری در دانشآموزان دختر مدارس هوشمند و عادی بود. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع پیشبینی بوده است. جامعه آماری در پژوهش حاضر تمامی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه سال ...
بیشتر
هدف کلی پژوهش حاضر تدوین مدل پیشبینی عملکرد تحصیلی بر اساس مؤلفههای هوش عاطفی، مهارتهای حل مسئله و انگیزش پیشرفت با میانجیگری راهبردهای شناختی و فراشناختی یادگیری در دانشآموزان دختر مدارس هوشمند و عادی بود. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع پیشبینی بوده است. جامعه آماری در پژوهش حاضر تمامی دانشآموزان دختر مقطع متوسطه سال تحصیلی 96-1395 استان تهران بودند که با استفاده از روش نمونهبرداری خوشهای چندمرحلهای 583 دانشآموزان بهعنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از مقیاس انگیزه پیشرفت هرمانس (1970)؛ فرم کوتاه پرسشنامه حل مسئله اجتماعی تجدیدنظر شده (دیزریلا و نزو و میدو الیوارس، 2002)؛ پرسشنامه راهبردهای یادگیری (کرمی، دلاور، بهرامی و کریمی، 1384)؛ مقیاس هوش عاطفی بار-آن (2000) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی درتاج (1383) استفاده شد. برای بررسی فرضیههای پژوهش از روش تحلیل مسیر استفاده شد. تحلیل دادهها به کمک نرمافزار AMOS انجام شد نتایج نشان داد که اثر مستقیم و غیرمستقیم هوش عاطفی و انگیزش پیشرفت بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان مدارس هوشمند بهطور معناداری بالاتر از تأثیر آن بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان مدارس عادی است. بین اثر مستقیم و غیرمستقیم مهارت حل مسئله بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان مدارس هوشمند و عادی تفاوت معناداری مشاهده نشد. یافتههای پژوهش اشارههای کاربردی مفیدی برای سیاستگذاران عرصه آموزشوپرورش دارد.
مهرانه سلطانی نژاد؛ کاووس محمودی
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطهای ارزش تکلیف در رابطه بین خودکارآمدی و نگرش نسبت به ریاضی بود. این پژوهش از نوع کاربردی و با روش توصیفی-همبستگی انجام شده است. نمونه پژوهش شامل 380 دانشآموزان مقطع متوسطه از 4 دبیرستان دولتی شهر کرمان بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامه ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطهای ارزش تکلیف در رابطه بین خودکارآمدی و نگرش نسبت به ریاضی بود. این پژوهش از نوع کاربردی و با روش توصیفی-همبستگی انجام شده است. نمونه پژوهش شامل 380 دانشآموزان مقطع متوسطه از 4 دبیرستان دولتی شهر کرمان بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامه خودکارآمدی ریاضی یوشر و پاجارس (2009)، ارزش تکلیف پینتریچ و همکاران (1991) و نگرش نسبت به ریاضی لیم و چاپمن (2013) استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که خودکارآمدی اثر مستقیم (63/0) و غیرمستقیم (12/0) معنیداری بر نگرش نسبت به ریاضی دارد. همچنین اثر مستقیم ارزش تکلیف بر نگرش نسبت به ریاضی (66/0) و نقش واسطهای آن در رابطه بین خودکارآمدی و نگرش نسبت به ریاضی معنیدار بود (19/0). بهطورکلی، این متغیرها 48/0 درصد از واریانس نگرش نسبت به ریاضی را تبیین کردند. یافتههای پژوهش بیانگر اهمیت نقش خودکارآمدی و ارزش تکلیف در نگرش دانشآموزان نسبت به ریاضی بود.
ابوالفضل فرید؛ رامین حبیبی کلیبر؛ محمد محمدی
چکیده
هدف پژوهش حاضر پی بردن به تجربیات دانشآموزانی بود که تعللورزی تحصیلی داشتند. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. مصاحبه نیمه ساختاریافته با 11 نفر از دانشآموزان پسر سال چهارم رشتههای نظری مقطع متوسطه دوم (دبیرستان) شهرستان مریوان که بهصورت هدفمند انتخاب شدند، در سال تحصیلی 96-95 انجام شد. مصاحبههای ضبطشده بهصورت ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر پی بردن به تجربیات دانشآموزانی بود که تعللورزی تحصیلی داشتند. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی بود. مصاحبه نیمه ساختاریافته با 11 نفر از دانشآموزان پسر سال چهارم رشتههای نظری مقطع متوسطه دوم (دبیرستان) شهرستان مریوان که بهصورت هدفمند انتخاب شدند، در سال تحصیلی 96-95 انجام شد. مصاحبههای ضبطشده بهصورت کتبی ثبت شدند و به روش هفت مرحلهای کلایزی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. تحلیل تجربه زیسته دانشآموزان، موجب شناسایی و دستهبندی و استخراج مقولههای اصلی «سببشناسی تعلل ورزی تحصیلی»، «پیامدها» و «راهکارها» شد و همینطور از مقولههای اصلی ذکرشده، مقولههای فرعی سببشناسی درون فردی مشتمل بر نداشتن مهارت مدیریت زمان، کمالگرایی و مطلق اندیشی، افکار منفی و ترس از شکست، بیعلاقه بودن به موضوعات درسی و سببشناسی برون فردی و پیرامونی شامل دوستان بیبرنامه و بیانگیزه، نبود الگوی موفق و همینطور پیامدهای عاطفی و روانی- تحصیلی و رفتاری - شناختی و راهکارهای فردی – اجتماعی از مقولههای اصلی پیامدها و راهکارها، استخراج شدند. یافتههای این پژوهش توانست تصویر روشنی از علل تعللورزی تحصیلی، پیامدها و راهکارهای حل مشکل ارائه کند.
سیدمحمد میرکمالی؛ محمدرضا کرامتی؛ محبوبه عارفی؛ فرانک مختاریان
چکیده
در پژوهش حاضر، سعی بر آن است تا دستاوردهای یادگیری مورد انتظار در رشته مدیریت آموزشی، در دورهی کارشناسی ارشد، مورد شناسایی قرار گیرد. روش مورداستفاده در پژوهش، کیفی بوده و بهمنظور گردآوری دادههای موردنیاز از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. پس از بررسی سوابق علمی و پژوهشی اعضای هیأت علمی مدیریت آموزشی، 25 عضو هیئت علمی ...
بیشتر
در پژوهش حاضر، سعی بر آن است تا دستاوردهای یادگیری مورد انتظار در رشته مدیریت آموزشی، در دورهی کارشناسی ارشد، مورد شناسایی قرار گیرد. روش مورداستفاده در پژوهش، کیفی بوده و بهمنظور گردآوری دادههای موردنیاز از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. پس از بررسی سوابق علمی و پژوهشی اعضای هیأت علمی مدیریت آموزشی، 25 عضو هیئت علمی از دانشکدههای علوم تربیتی و روانشناسی شهر تهران (ازجمله: تهران، شهید بهشتی، خوارزمی) از طریق نمونهگیری هدفمند همگون، بهعنوان افراد مشارکتکننده انتخاب و از بین آنها 11 نفر حاضر به انجام مصاحبه شدند. نظر بهضرورت کسب نظر کارفرمایان در شناسایی دستاوردهای یادگیری، با 5 نفر از کارفرمایان در حوزههای کاری مرتبط با آموزش و مدیریت آموزشی نیز مصاحبه شد. در خاتمه نیز، چارچوب پیشنهادی برنامه درسی کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی بر مبنای دستاوردهای یادگیری مورد انتظار (با برخورداری از چهار حوزه کلی دستاوردهای آموزشی- دانشگاهی، سازمانی- مدیریتی، اجتماعی- فرهنگی، انسانی)، ترسیم شده است.
بتول جمالی زواره؛ احمدرضا نصر؛ محمدرضا نیلی
چکیده
هدف این پژوهش کیفی بررسی قابلیتهای اساسی اعضای هیأت علمی دانشگاه برای کشف الگوی مفهومی قابلیتهای حرفهای اعضای هیأت علمی بوده است. روش مورداستفاده کیفیاکتشافی بود که با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. مشارکتکنندگان در پژوهش 26 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 96-95 بودند. نوع انتخاب نمونه ...
بیشتر
هدف این پژوهش کیفی بررسی قابلیتهای اساسی اعضای هیأت علمی دانشگاه برای کشف الگوی مفهومی قابلیتهای حرفهای اعضای هیأت علمی بوده است. روش مورداستفاده کیفیاکتشافی بود که با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. مشارکتکنندگان در پژوهش 26 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 96-95 بودند. نوع انتخاب نمونه هدفمند بوده است و انتخاب نمونهها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه پیدا کرد. دادهها نیز از طریق مصاحبه نیمه سازمانیافته جمعآوری شد. برای تحلیل دادهها، از روش تحلیل ساختاریو تفسیری استفاده شده است. یافتههای این پژوهش نشان داد که قابلیتهای اساسی اعضای هیأت علمی شامل پنج قابلیت اصلی شامل قابلیتهای عمومی، آموزشی، پژوهشی، تخصصی و اخلاق حرفهای است. قابلیتهای عمومی شامل ویژگیهای روانی، فردی و نگرشی، قابلیتهای آموزشی شامل مهارتهای تدریس، مدیریت کلاس درس، کاربست اصول تربیتی، مخاطب شناسی، قابلیتهای تخصصی شامل تسلط بر ابعاد دانش تخصصی، قابلیتهای پژوهشی شامل اجرای پژوهش، تولید و انتشار آثار علمی و اخلاق حرفهای شامل مهارتهای ارتباطی، اخلاق حرفهای در آموزش، اخلاق حرفهای در پژوهش و تعهد نسبت به دانشجو بود.
مهسا ذوالفقاریان؛ علی اکبر امین بیدختی؛ سکینه جعفری
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری تعامل استاد و دانشجو و روش تدریس فعال اساتید با توسعه شایستگیهای دانشجویان با میانجیگری کسب دانش دانشجویان دانشگاه سمنان بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف، کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری دادهها از نوع پژوهشهای توصیفی ـ همبستگی محسوب میشود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانشجویان کارشناسی ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ساختاری تعامل استاد و دانشجو و روش تدریس فعال اساتید با توسعه شایستگیهای دانشجویان با میانجیگری کسب دانش دانشجویان دانشگاه سمنان بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف، کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری دادهها از نوع پژوهشهای توصیفی ـ همبستگی محسوب میشود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه سمنان (10950 نفر) در سال تحصیلی 97-1396 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای 266 نفر بهعنوان نمونه پژوهش (183 نفر کارشناسی و 83 نفر کارشناسی ارشد) انتخاب شدند. همه آنها مقیاسهای تعامل استاد و دانشجو هرناندز لوپز و همکاران (2016)، روش تدریس فعال اساتید هرناندز لوپز و همکاران (2016)، کسب دانش هرناندز لوپز و همکاران (2016) و توسعه شایستگیهای دانشجویان هرناندز لوپز و همکاران (2016) را تکمیل کردند. پس از محاسبه پایایی ابزارها، دادهها با استفاده از روشهای آماری همبستگی و تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که بین تعامل استاد و دانشجو و روش تدریس فعال اساتید، کسب دانش با توسعه شایستگیهای دانشجویان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. تعامل استاد و دانشجو بر توسعه شایستگیهای دانشجویان اثر مستقیم و معناداری دارد؛ همچنین تعامل استاد و دانشجو با میانجیگری کسب دانش بر توسعه شایستگیهای دانشجویان اثر غیرمستقیم و معناداری دارد. روش تدریس فعال اساتید بر توسعه شایستگیهای دانشجویان اثر مستقیم و معناداری دارد؛ و با میانجیگری کسب دانش اثر غیرمستقیم و معناداری بر توسعه شایستگیهای دانشجویان ایفا میکند. تعامل استاد و دانشجو، روش تدریس فعال اساتید و کسب دانش 33% از واریانس توسعه شایستگیهای دانشجویان را تبیین میکند. نتایج این پژوهش حاکی از اهمیت توجه به نوع روش تدریس، نحوه تعامل با دانشجو و کسب دانش در افزایش شایستگیهای دانشجویان بود.
عباسعلی رضائی؛ محمد هادی زاهدی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی فناوری نوین در حوزه فناوری اطلاعات و تأثیر این فناوریها در حوزه یادگیری بهویژه آموزش الکترونیکی بوده است. پیشرفتهای فنآوری اطلاعات و ارتباطات طی سالهای اخیر، ابعاد مختلف زندگی بشری تحت تأثیر قرار داده بود. با گسترش فنآوری اطلاعات و نفوذ وسایل ارتباط از راه دور، ابزارها و روشهای آموزش نیز دچار ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی فناوری نوین در حوزه فناوری اطلاعات و تأثیر این فناوریها در حوزه یادگیری بهویژه آموزش الکترونیکی بوده است. پیشرفتهای فنآوری اطلاعات و ارتباطات طی سالهای اخیر، ابعاد مختلف زندگی بشری تحت تأثیر قرار داده بود. با گسترش فنآوری اطلاعات و نفوذ وسایل ارتباط از راه دور، ابزارها و روشهای آموزش نیز دچار تحول شده بود؛ بهگونهای که افراد میتوانستند با استفاده از امکانات در دسترس به یادگیری بپردازند. بنابراین توسعه دورههای آموزش الکترونیکی بهسرعت رشد و گسترشیافته و ضمن ارتقا کیفیت آموزش به یکی از محبوبترین روشهای آموزشی تبدیل شده بود. در این مقاله به توسعه و پیشرفت فنآوریهای نوین مانند محاسبات ابری، اینترنت اشیاء، دادههای حجیم، طراحی واکنش گرا و فنآوری پوشیدنی و نقش بیبدیل آنها در آموزش الکترونیکی اشاره شد. علاوه بر این چالشهای پیشرو در زمینه آموزش الکترونیکی موردبررسی قرار گرفت.