روانشناسی آموزشی و یادگیری
معصومه اسماعیلی؛ فریبا تابع بردبار؛ زهرا فاطمی حقیقی
چکیده
هدف: استرس انتظارات تحصیلی، عامل اصلی استرس در بین دانشآموزان است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطهای اضطراب مدرسه در رابطه کمالگرایی تحصیلی و خودپنداره تحصیلی با استرس انتظارات تحصیلی بود.روش: روش پژوهش توصیفی همبستگی بود. نمونهای مشتمل بر 390 دانشآموز (289 دختر، 101 پسر) از سه پایه تحصیلی (هفتم، هشتم، نهم) از مدارس ...
بیشتر
هدف: استرس انتظارات تحصیلی، عامل اصلی استرس در بین دانشآموزان است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطهای اضطراب مدرسه در رابطه کمالگرایی تحصیلی و خودپنداره تحصیلی با استرس انتظارات تحصیلی بود.روش: روش پژوهش توصیفی همبستگی بود. نمونهای مشتمل بر 390 دانشآموز (289 دختر، 101 پسر) از سه پایه تحصیلی (هفتم، هشتم، نهم) از مدارس متوسطه اول دولتی ناحیه یک شیراز به شیوه نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و به سیاهه استرس انتظارات تحصیلی (Ang & Huan, 2006)، کمالگرایی تحصیلی (رسولی خورشیدی و بهرامی، 1395)، سیاهه خودپنداره تحصیلی (Chen & Thompson, 2004) و مقیاس اضطراب مدرسه (Philips, 1987) پاسخ دادند.یافتهها: تحلیل دادهها با استفاده از الگوی معادلات ساختاری، نشان داد که کمالگرایی تحصیلی و خودپنداره تحصیلی به ترتیب اثر مستقیم مثبت و منفی معناداری بر استرس انتظارات تحصیلی دارند. همچنین نتایج نشان داد که اضطراب مدرسه تأثیر مستقیم معناداری بر استرس ناشی از انتظارات تحصیلی ندارد، بنابراین در رابطه بین کمالگرایی تحصیلی و خودپنداره تحصیلی با استرس انتظارات نمیتواند نقش میانجی داشته باشد.نتیجهگیری: بهطورکلی برای کاهش استرس ناشی از انتظارات تحصیلی در دانشآموزان، بهتر است روی تقویت خودپنداره و کمالگرایی تحصیلی و روشهای مؤثر مقابله با استرس تمرکز کرد.
روانشناسی آموزشی و یادگیری
بهرام ملکی
چکیده
هدف: سرزندگی تحصیلی از عوامل تأثیرگذار بر یادگیری است و میتواند به شیوههای گوناگون، پیشرفت تحصیلی دانشآموزان را تحت تأثیر قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف تبیین سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بر اساس الگوهای ارتباطی خانواده و حمایت تحصیلی با نقش واسطهای یادگیری خود راهبر بود.روش: روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری ...
بیشتر
هدف: سرزندگی تحصیلی از عوامل تأثیرگذار بر یادگیری است و میتواند به شیوههای گوناگون، پیشرفت تحصیلی دانشآموزان را تحت تأثیر قرار دهد. پژوهش حاضر با هدف تبیین سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بر اساس الگوهای ارتباطی خانواده و حمایت تحصیلی با نقش واسطهای یادگیری خود راهبر بود.روش: روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعۀ آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر دورۀ اول متوسطۀ شهر سنندج در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که از میان آنها تعداد 390 نفر، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامۀ سرزندگی تحصیلی Dehghanizade & Hosein chari (2013)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده Koerner & Fitzpatrick (2006)، پرسشنامه حمایت تحصیلی Sands & Plunket (2005) و پرسشنامه یادگیری خود راهبر Cheng و همکاران (2010) پاسخ دادند. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد.یافتهها: نتایج تحلیل نشان داد که مدل با دادههای پژوهش برازش مناسبی دارد. با توجه به یافتهها، مسیرهای مستقیم الگوی ارتباطی گفتوشنود، حمایت تحصیلی و یادگیری خود راهبر به سرزندگی تحصیلی مثبت و معنادار و برای الگوی ارتباطی همنوایی منفی و معنادار بود. همچنین، مسیرهای غیرمستقیم الگوی ارتباطی گفتوشنود و حمایت تحصیلی از طریق یادگیری خود راهبر به سرزندگی تحصیلی مثبت و معنادار و برای الگوی ارتباطی همنوایی منفی و معنادار بود.نتیجهگیری: بر اساس این نتایج، یادگیری خود راهبر میتواند در رابطۀ بین الگوهای ارتباطی خانواده و حمایت تحصیلی با سرزندگی تحصیلی در دانشآموزان نقش میانجی داشته باشد.
روانشناسی آموزشی و یادگیری
شهروز نعمتی؛ شهرام واحدی؛ رحیم بدری گرگری؛ روفیا شمس اسفندآبادی
چکیده
هدف: حس بالای تعلق به مدرسه و میزان پایین اهمالکاری، میتواند سازوکار حفاظتی در برابر خطر قلدری و قربانی شدن داشته باشند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه تلفیقی تغییر ذهنیت- انگیزشی بر احساس تعلق به مدرسه و اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان دختر قلدر انجام شد.روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون–پسآزمون ...
بیشتر
هدف: حس بالای تعلق به مدرسه و میزان پایین اهمالکاری، میتواند سازوکار حفاظتی در برابر خطر قلدری و قربانی شدن داشته باشند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه تلفیقی تغییر ذهنیت- انگیزشی بر احساس تعلق به مدرسه و اهمالکاری تحصیلی دانشآموزان دختر قلدر انجام شد.روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون–پسآزمون و دوره پیگیری سهماهه با گروه کنترل بود. جامعۀ پژوهش را دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان در سال 1401 تشکیل دادند. از جامعۀ مذکور، 30 دانشآموز به روش هدفمند انتخاب و تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل گمارش شدند. پیشآزمون با پرسشنامۀ احساس تعلق به مدرسه Brew و همکاران (2004) و پرسشنامۀ اهمالکاری تحصیلی Solomon and Rothblum (1984) انجام شد. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقهای برنامه تلفیقی تغییر ذهنیت- انگیزشی دریافت نمودند. گروه کنترل در این مدت مداخلهای دریافت نکرد. درنهایت پسآزمون به اجرا در آمد. نهایتاً بعد از 3 ماه مجدداً هر دو گروه موردسنجش در مرحله پیگیری قرار گرفتند. تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر انجام شد.یافتهها: نتایج نشان داد بین احساس تعلق به مدرسه و اهمالکاری تحصیلی در دو گروه در مراحل پسآزمون و پیگیری تفاوت معنادار وجود داشت؛ یعنی برنامه تلفیقی تغییر ذهنیت - انگیزشی میتواند موجب بهبودی ماندگار احساس تعلق به مدرسه و اهمالکاری تحصیلی دختران قلدر شود.نتیجهگیری: بر اساس نتایج، برنامه تلفیقی تغییر ذهنیت-انگیزشی یک گزینه مداخلهای مؤثر برای کمک به دانشآموزان دختر قلدر است و میتواند در راستای بهبود احساس تعلق به مدرسه و اهمالکاری تحصیلی این گروه استفاده شود.
روانشناسی آموزشی و یادگیری
پروین محمود علیلو؛ بهنام طالبی؛ اسداله خدیوی
چکیده
سرمایه روانشناختی از طریق مداخلههای آموزشی قابل ارتقا است که ارتقا آن از طریق توانمندسازی یادگیری کمتر موردتوجه بوده است. هدف این پژوهش، تبیین تجارب زیسته مدیران مدارس از ارتقا سرمایه روانشناختی دانشآموزان دختر دبیرستانی از طریق توانمندسازی یادگیری بوده است. این مطالعه مبتنی بر رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی، ...
بیشتر
سرمایه روانشناختی از طریق مداخلههای آموزشی قابل ارتقا است که ارتقا آن از طریق توانمندسازی یادگیری کمتر موردتوجه بوده است. هدف این پژوهش، تبیین تجارب زیسته مدیران مدارس از ارتقا سرمایه روانشناختی دانشآموزان دختر دبیرستانی از طریق توانمندسازی یادگیری بوده است. این مطالعه مبتنی بر رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی، با مطالعه 23 نفر مشارکتکننده از میان مدیران مدارس متوسطه دخترانه دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1402-1401 انجام شده است. برای نمونهگیری از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شده و تا رسیدن به اشباع نظری، با 23 مصاحبه فردی نیمه ساختاریافته انجام شده است. تحلیل دادهها بر اساس راهبرد هفت مرحلهای کُلایزی صورت پذیرفت. یافتهها نشان میدهد که تجربه زیسته مدیران از ارتقا سرمایه روانشناختی دانشآموزان دختر دبیرستانی از طریق توانمندسازی یادگیری در 3 مضمون و 23 زیرمضمون شامل: ارتقاء مهارتها (خودباوری، عزتنفس، خود توسعهای، خودرهبری، خودتنظیمی، خودارزیابی، جذب بازخورد، مهارت مطالعه، مهارتهای زندگی)، ارتقاء آگاهی و جوّ حمایتی یادگیری (مشاوره، آموزشهای روانشناختی، فرصت تعاملات بین فردی در کلاس درس، جوّ مثبت کلاس درس، یادگیری مستقل، بهبود کیفیت یادگیری، فرآیند یادگیری مبتنی بر نیاز، همافزایی در یادگیری، یادگیری معنیدار)، مشارکت دهی در کلاس و مدرسه (مشارکت در مدیریت کلاس درس، مشارکت در مدیریت مدرسه، یادگیری تیمی، نوآوری تیمی، فعالیتهای جمعی) قابل دستهبندی است. میتوان نتیجه گرفت که توانمندسازی یادگیری از طریق ایجاد مدلهای مثبت شناختی در دانشآموزان، ارتقا سرمایه روانشناختی آنان را فراهم مینماید.