انسیه سادات مصطفوی؛ مهناز اخوان تفتی؛ مریم محسن پور
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 5-16
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف اثربخشی بازیدرمانی مبتنی بر ارتباط والد-کودک بهصورت مجازی بر تنظیم هیجان و نشاط ذهنی دانشآموزان دارای ناتوانی یادگیری اجرا شد. روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرحِ پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری را دانشآموزان پایهی سوم تا ششم دارای ناتوانی یادگیری شهرستان بیرجند در سال تحصیلی ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با هدف اثربخشی بازیدرمانی مبتنی بر ارتباط والد-کودک بهصورت مجازی بر تنظیم هیجان و نشاط ذهنی دانشآموزان دارای ناتوانی یادگیری اجرا شد. روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرحِ پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری را دانشآموزان پایهی سوم تا ششم دارای ناتوانی یادگیری شهرستان بیرجند در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل داده است که دارای مشکلات هیجانی بوده و به مراکز اختلالات یادگیری مراجعه کردهاند. تعداد 30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند و پرسشنامههای تنظیم هیجان برای کودکان و نوجوانان (Gross & John, 2003) و نشاط ذهنی (Ryan & Frederick, 1997) را تکمیل کردند. محتوای آموزشی بازیدرمانی مبتنی بر ارتباط والد-کودک، در 10 جلسه به والدین گروه آزمایش، بهصورت مجازی ارائه شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تکمتغیره نشان داد درمان مدنظر بر تنظیم هیجان و نشاط ذهنی دانشآموزان دارای ناتوانی یادگیری تأثیر معناداری داشته است، اما بر تعامل ترکیبی تنظیم هیجان و نشاط ذهنی اثرگذار نبود. لذا، اگرچه استفاده مؤثر از تمام راهبردهای تنظیم هیجان بر بهزیستی و نشاط تأثیر داشت اما با استفاده از تنها دو راهبرد ارزیابی مجدد و سرکوبی نمیتوان بهطورقطع نشاط ذهنی را در این دانشآموزان افزایش داد. درنتیجه این درمان بر تنظیم هیجان و نشاط ذهنی دانشآموزان با ناتوانی یادگیری تأثیر داشته و استفاده از آن، جهت کمک به این دانشآموزان پیشنهاد میشود.
فریبا تابع بردبار؛ معصومه اسماعیلی؛ مهرناز امیری
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 16-28
چکیده
هدف از این پژوهش بررسی پیشبینی اضطراب کرونا بر اساس مهارتهای تنظیم شناختی هیجان، سرسختی روانی و تابآوری بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف کاربردی و با توجه به روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه پیام نور شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 که تعداد آنها حدوداً 8064 نفر بود که نمونهای به تعداد ...
بیشتر
هدف از این پژوهش بررسی پیشبینی اضطراب کرونا بر اساس مهارتهای تنظیم شناختی هیجان، سرسختی روانی و تابآوری بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف کاربردی و با توجه به روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه پیام نور شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 که تعداد آنها حدوداً 8064 نفر بود که نمونهای به تعداد 367 نفر به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شد. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل مقیاس راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (Garnefski et al., 2001)، پرسشنامه اضطراب کرونا ویروس علی پور و همکاران (1398)، مقیاس تابآوری (Conner & Davidson, 2003)، پرسشنامه سرسختی روانشناختی (Lang & Goulet, 2003) بود. تجزیهوتحلیل دادهها بهوسیله ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با استفاده از نرمافزار اس پی اس اس -23 انجام گرفت. یافتههای حاصل از تجزیهوتحلیل آماری دادهها نشان داد که راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان، مؤلفههای سرسختی روانی و تابآوری با اضطراب کرونا دارای همبستگی منفی در سطح 01/0 است و بین راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان با اضطراب کرونا رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد. یافتههای حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که از طریق راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان، تعهد، کنترل، چالش جویی و تابآوری میتوان نمرات اضطراب کرونا را بهصورت معکوس پیشبینی کرد. راهبردهای منفی تنظیم هیجان نیز نمرات اضطراب کرونا را بهصورت مستقیم پیشبینی کردند؛ بنابراین یافتههای پژوهش نشان میدهد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، تابآوری و سرسختی روانی سهم معناداری در پیشبینی اضطراب کرونا دارند.
شیرین روستائی؛ علی تقوائی نیا؛ فریبرز نیکدل
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 29-40
چکیده
این پژوهش با هدف تعیین نقش کمک طلبی پژوهشی و خودکارآمدی پژوهشی در پیشبینی اضطراب پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی در دوران شیوع ویروس کرونا انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه یاسوج در سال تحصیلی 1399-1400 بود. 343 نفر بهعنوان گروه نمونه پژوهش با روش نمونهگیری ...
بیشتر
این پژوهش با هدف تعیین نقش کمک طلبی پژوهشی و خودکارآمدی پژوهشی در پیشبینی اضطراب پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی در دوران شیوع ویروس کرونا انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه یاسوج در سال تحصیلی 1399-1400 بود. 343 نفر بهعنوان گروه نمونه پژوهش با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه کمک طلبی پژوهشی سعیدی رضوانی (1396)، پرسشنامه خودکارآمدی پژوهشی Büyükőztürk و همکاران (2011) و پرسشنامه اضطراب پژوهش بورنگ و همکاران (1396) بوده است. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین کمک طلبی پژوهشی و خودکارآمدی پژوهشی با اضطراب پژوهشی ارتباط معناداری مشاهده شد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد متغیرهای اجتناب از کمک طلبی، نیاز به کمک طلبی، خودکارآمدی شناخت مسئله، خودکارآمدی روششناسی و خودکارآمدی گزارشنویسی توانایی پیشبینی اضطراب پژوهشی را دارند؛ بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که کمک طلبی پژوهشی و خودکارآمدی پژوهشی منجر به کاهش سطح اضطراب پژوهشی دانشجویان در دوران شیوع ویروس کرونا میشود.
عادل زاهد بابلان؛ مهدی مصلح گرمی؛ جواد امجدی حور؛ الهه سلطانی
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 41-50
چکیده
شیوع کرونا و بهتبع آن تعطیلی مراکز آموزشی در جهان و ایران باعث شد تا شکل آموزش از حضوری به غیرحضوری یا مجازی تغییر یابد. ازاینرو، عدم فراهم بودن زیرساختهای لازم، عدم آشنایی معلمان و دانشآموزان با یادگیریهای مجازی باعث شد تا خانوادهها، دانشآموزان و مدارس با چالش عظیمی در زمینه یادگیری روبرو شوند. به همین دلیل، هدف ...
بیشتر
شیوع کرونا و بهتبع آن تعطیلی مراکز آموزشی در جهان و ایران باعث شد تا شکل آموزش از حضوری به غیرحضوری یا مجازی تغییر یابد. ازاینرو، عدم فراهم بودن زیرساختهای لازم، عدم آشنایی معلمان و دانشآموزان با یادگیریهای مجازی باعث شد تا خانوادهها، دانشآموزان و مدارس با چالش عظیمی در زمینه یادگیری روبرو شوند. به همین دلیل، هدف از انجام این پژوهش، شناسایی شاخصهای آموزشی موجود در دوران کرونا بود. پژوهش به لحاظ ماهیت داده از نوع کیفی به سبک تحلیل محتوا بود. حجم نمونه پس از اشباع نظری به تعداد 11 نفر و بهصورت هدفمند انتخاب شد. گردآوری دادهها از طریق مصاحبه نیمهساختارمند و تجزیهوتحلیل اطلاعات به روش فن مضمون و با استفاده از نرمافزار MAXQDA10 انجام شد. یافتهها نشان داد شاخصهای آموزشی در دوران بحران و شیوع کرونا به تعداد 5 مورد شامل؛ «عوامل مربوط به مدرسه، خانواده، معلمان، زیرساختهای ارتباطی و عوامل مربوط به دانشآموزان» است. لذا ایجاد زیرساختهای ارتباطی در تمامی نقاط کشور اعم از روستاها و شهرها، فرهنگسازی یادگیری الکترونیکی و برگزاری دورههای ضمن خدمت جهت ارتقای بهرهوری معلمان در انجام یادگیریهای الکترونیکی میتواند به آموزش در دوران بحران کمک نماید.
ندا مرادی؛ ایلناز سجادیان
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 51-62
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجیگری احساس تنهایی بین ترس از کرونا و حمایت اجتماعی ادراکشده با بهزیستی روانشناختی دانشآموزان پسر دوره متوسطه اول در دوره پاندمی کرونا انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پسر دوره متوسطه اول شهر اصفهان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. به این منظور ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجیگری احساس تنهایی بین ترس از کرونا و حمایت اجتماعی ادراکشده با بهزیستی روانشناختی دانشآموزان پسر دوره متوسطه اول در دوره پاندمی کرونا انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پسر دوره متوسطه اول شهر اصفهان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. به این منظور تعداد 225 به شیوه نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب و به پرسشنامههای ترس از کرونا ویسی و همکاران (1399)، احساس تنهایی Rojel (1980)، حمایت اجتماعی ادراکشده Zimet و همکاران (1988)، بهزیستی روانشناختی Ryff و همکاران (2002) پاسخ دادند. دادههای پژوهش با استفاده از نرمافزار آماری spss23 و PLS3 تحلیل شدند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد، بهزیستی روانشناختی با ترس از کرونا و احساس تنهایی رابطه منفی و معنادار و با حمایت اجتماعی ادراکشده رابطه مثبت معنادار دارد (05/0>P). نتایج مدل معادلات ساختاری از برازش مطلوب برخوردار بود و احساس تنهایی در رابطهی بین ترس از کرونا و حمایت اجتماعی ادراکشده با بهزیستی روانشناختی دانشآموزان پسر دوره متوسطه اول نقش میانجیگری داشت.
مهدی مصلح گرمی؛ علی خالق خواه؛ مهدی معینی کیا؛ سجاد علی نژاد
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 63-73
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر «بازخوردهای اصلاحی معلم» بر میزان اضطراب Covid-19 دانشآموزان دختر مبتلا به افسردگی دوره متوسطه دوم شهر اردبیل بود. این پژوهش بهصورت نیمه آزمایشی بود که در آن از طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور 40 آزمـودنی از میـان دانـشآمـوزان دختـر دوره متوسطه دوم دارای افسردگی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر «بازخوردهای اصلاحی معلم» بر میزان اضطراب Covid-19 دانشآموزان دختر مبتلا به افسردگی دوره متوسطه دوم شهر اردبیل بود. این پژوهش بهصورت نیمه آزمایشی بود که در آن از طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور 40 آزمـودنی از میـان دانـشآمـوزان دختـر دوره متوسطه دوم دارای افسردگی در سیاهه افسردگی بک 2 شـهر اردبیل با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخـاب و بـا استفاده از روش نمونهگیری تصـادفی ساده در گـروههـای مداخله «ارائه بازخوردهای اصلاحی معلم» (20 نفر) و کنترل (20 نفر) گمارده شـدند. برای گروه مداخله 12 جلسه 90 دقیقهای اجرا شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه اضطراب Covid-19 علی پور و همکاران (1398) و پرسشنامه افسردگی بک نسخه دو (1978) در مراحل پیشآزمون و پسآزمون برای 2 گروه مداخله و کنترل استفاده شد. دادهها در نرمافزار spss نسخه 24 تحلیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری تفاوت معناداری بین 2 گروه نشان داد (01/0>P). یافتهها حاکی از آن بود که میزان اضطراب Covid-19 گروه مداخله بهطور معناداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافته است (01/0>P)؛ بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده مشخص گردید که «بازخورد اصلاحی معلم» بر میزان اضطراب Covid-19 دانشآموزان دختر مبتلا به افسردگی، تأثیر مثبت و معناداری دارد. لذا باید مسئولین مربوطه که در حوزه آموزشوپرورش مشغول فعالیت هستند به بحث بازخوردهای اصلاحی معلم در این دوره Covid-19 توجه ویژهای داشته باشند تا از این طریق بتوانند میزان اضطراب در دانشآموزان مبتلا به افسردگی را کاهش بدهند.
کامران شیوندی چلیچه؛ زهره درتاج؛ فضل الله حسنوند؛ فاطمه قائمی
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 74-84
چکیده
این پژوهش با هدف تدوین مدل علّی پیامدهای پریشانی روانشناختی ناشی از همهگیری کرونا ویروس و بررسی نقش میانجیگری جو عاطفی خانواده به انجام رسید که ازنظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری شامل ایرانیان سراسر کشور در سال 1400 بود. نمونه آماری برابر با 590 نفر بود که از استانهای مختلف کشور انتخاب ...
بیشتر
این پژوهش با هدف تدوین مدل علّی پیامدهای پریشانی روانشناختی ناشی از همهگیری کرونا ویروس و بررسی نقش میانجیگری جو عاطفی خانواده به انجام رسید که ازنظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعهی آماری شامل ایرانیان سراسر کشور در سال 1400 بود. نمونه آماری برابر با 590 نفر بود که از استانهای مختلف کشور انتخاب گردید. نمونهگیری بهصورت خوشهای چندمرحلهای انجام شد و پرسشنامهها به شیوهی نظرسنجی اینترنتی تکمیل شد. بهمنظور گردآوری دادهها از پرسشنامه پریشانی روانی کسلر (2002)، معناداری زندگی استگر (2010)، احساس تنهایی محققساخته (1400) و جو عاطفی خانواده محققساخته (1400) استفاده گردید. بهمنظور تحلیل آماری از مدل معادلات ساختاری بهره گرفته شد. یافتهها نشان داد که پریشانی روانی دارای رابطه علّی مثبت با احساس تنهایی و رابطه علّی منفی با معناداری زندگی و همچنین، جو عاطفی خانواده دارای نقش میانجیگری در رابطه میان پریشانی روانی با احساس تنهایی و معناداری زندگی بود. درنتیجه، روانشناسان و دیگر متخصصان در عرصه ارتباطات اجتماعی باید ظرفیت جو عاطفی خانواده را بهعنوان یک عامل اساسی در تبیین اثرات پریشانی روانی حاصل از گسترش بحرانهایی همچون همهگیری کرونا ویروس موردتوجه قرار دهند.
فریبا درتاج؛ مریم رجبیان ده زیره؛ آزاد الله کرمی
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 85-97
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سواد رسانهای در پیشبینی نگرش نسبت به یادگیری الکترونیکی دانشجویان و اساتید در ایام کرونا بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی ازلحاظ روش تحقیق توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان و اساتید دانشگاه پیام نور کرمان بودند که 473 نفر از آنها (366 نفر از دانشجویان و 107 نفر از اساتید) با روش ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سواد رسانهای در پیشبینی نگرش نسبت به یادگیری الکترونیکی دانشجویان و اساتید در ایام کرونا بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی ازلحاظ روش تحقیق توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان و اساتید دانشگاه پیام نور کرمان بودند که 473 نفر از آنها (366 نفر از دانشجویان و 107 نفر از اساتید) با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه نگرش به یادگیری الکترونیکی سید تقوی (1386) و سواد رسانهای فلسفی (1393) بود. دادهها با استفاده از آزمون تی تک نمونهای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیهوتحلیل شدند. یافتههای پژوهش نشان داد وضعیت نگرش نسبت به یادگیری الکترونیکی در بین دانشجویان، اساتید و کل نمونۀ پژوهش با سطح معنیداری کمتر از 05/0 بهطور معنیداری بیشتر از حد متوسط (4) است (05/0 P<). وضعیت سواد رسانهای در بین دانشجویان، اساتید و کل نمونۀ پژوهش با سطح معنیداری 001/0 بهطور معنیداری بیشتر از حد متوسط (3) است ( 01/0 P<). بین سواد رسانهای و نگرش به یادگیری الکترونیکی در دانشجویان و اساتید در ایام کرونا رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد (01/0>P). متغیر سواد رسانهای بهصورت مثبت و معنیدار نگرش نسبت به یادگیری الکترونیکی را در دانشجویان و اساتید در ایام کرونا پیشبینی میکرد (01/0>p، 0/81 =β). بر اساس نتایج، میتوان با برگزاری دورههای آموزشی مهارتهای سواد رسانهای دانشجویان و اساتید را جهت ایجاد نگرش مثبت نسبت به یادگیری الکترونیکی افزایش داد.
معصومه کریم زاده؛ محمد آزاد عبداله پور
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 98-109
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ذهن آگاهی با رضایت از زندگی معلمان با توجه به نقش میانجی سبکهای مقابله در رویارویی با اپیدمی کرونا بود. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی، ازنظر ماهیت کمی و ازنظر نحوه گردآوری اطلاعات، همبستگی با کاربرد معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، معلمان مقطع ابتدایی شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که 189 نفر از ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ذهن آگاهی با رضایت از زندگی معلمان با توجه به نقش میانجی سبکهای مقابله در رویارویی با اپیدمی کرونا بود. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی، ازنظر ماهیت کمی و ازنظر نحوه گردآوری اطلاعات، همبستگی با کاربرد معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، معلمان مقطع ابتدایی شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که 189 نفر از آنان به شیوه هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامههای رضایت از زندگی داینر و پاوت (1985)، سبکهای مقابلهای درتاج و همکاران (1399) و مقیاس پنجوجهی ذهن آگاهی Bauer و همکاران (2006) پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از روش حداقل مجذورات جزئی (PLS) به کمک نرمافزار SPSS و PLS3 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین متغیرهای پژوهش رابطه معنیدار وجود دارد و سبکهای مقابله مثبت و منفی در رابطه بین ذهن آگاهی و رضایت از زندگی نقش میانجی را دارند و 19 درصد از اثر کل ذهن آگاهی بر رضایت از زندگی معلمان از طریق غیرمستقیم توسط متغیر میانجی سبکهای مقابله مثبت تبیین میشود. همچنین، 18 درصد از اثر کل ذهن آگاهی بر رضایت از زندگی معلمان از طریق غیرمستقیم توسط متغیر میانجی سبکهای مقابله منفی تبیین میشود. براساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی بهعنوان یک ویژگی مثبت و ارزشمند با تأثیر بر سبکهای مقابله در رویارویی با اپیدمی کرونا، میتواند منجر به افزایش رضایت از زندگی معلمان گردد.
وجیهه ظهورپرونده؛ حسین غفاریان
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 110-119
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل اضطراب کرونا در دانشآموزان براساس ابعاد روانشناسی مثبتگرا بود. روش پژوهش توصیفی از نوع مطالعات همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان متوسطه دوره دوم ناحیه سه شهر مشهد در سال تحصیلی 1400-1401 به حجم 983 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونهگیری تصادفی ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل اضطراب کرونا در دانشآموزان براساس ابعاد روانشناسی مثبتگرا بود. روش پژوهش توصیفی از نوع مطالعات همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان متوسطه دوره دوم ناحیه سه شهر مشهد در سال تحصیلی 1400-1401 به حجم 983 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد 276 نفر انتخاب شدند. ابزار گرداوری دادههای پژوهش پرسشنامههای اضطراب کرونا علی پور و همکاران (1398) و روانشناسی مثبتگرا Arjiel (2011) بود. جهت تجزیهوتحلیل دادهها علاوه بر آمار توصیفی از تکنیکهای آماری همچون ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافتهها نشان داد که ابعاد روانشناسی مثبتگرا بر اضطراب کرونا دانشآموزان تأثیر منفی و معناداری در سطح 05/0 دارد. نتایج شاخصهای مدل برازنده حاکی از برازش مطلوب مدل بود. با توجه به یافتهها، با افزایش میزان شادی، بهزیستی روانی، خوشبینی، خودارزشمندی، امیدواری، مهارتهای بین فردی و مسئولیتپذیری، میزان اضطراب کرونا در دانشآموزان کاهش مییابد؛ بنابراین بهکارگیری راهبردهایی که موجب افزایش ابعاد روانشناسی مثبتگرا میشود، میتواند اضطراب کرونا ر کاهش دهد.
کتایون حمیدی زاده
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 120-132
چکیده
پژوهش حاضر باهدف تحلیل آموزش در کلاسهای چندپایه در ایام شیوع بیماری کرونا و آموزش مجازی صورت گرفته است. بدین منظور از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. جامعهی آماری شامل ۱۸۷ نفر از معلمان مدارس ابتدایی چندپایه در سالهای ۱۳۹۹-۱۴۰۰ در استان مرکزی است که ۵ معلم بهصورت هدفمند انتخاب شدند، سپس ۱۰ معلم دیگر از طریق ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف تحلیل آموزش در کلاسهای چندپایه در ایام شیوع بیماری کرونا و آموزش مجازی صورت گرفته است. بدین منظور از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. جامعهی آماری شامل ۱۸۷ نفر از معلمان مدارس ابتدایی چندپایه در سالهای ۱۳۹۹-۱۴۰۰ در استان مرکزی است که ۵ معلم بهصورت هدفمند انتخاب شدند، سپس ۱۰ معلم دیگر از طریق معرفی نفرات قبلی بهصورت نمونهگیری گلوله برفی شناسایی و موردمطالعه قرار گرفتند. اطلاعات این پژوهش از مصاحبه با ۱۵ نفر به حد اشباع رسید. جهت جمعآوری دادهها از مصاحبه نیمه سازمانیافته استفاده شد. تجزیهوتحلیل دادهها با الگوی کلایزی و در طی ۷ مرحله شامل: مطالعهی دقیق مصاحبهها، استخراج مضامین اصلی، فرموله کردن معانی شناخته شده، دستهبندی کدها، تلفیق کدها، روشن شدن ساختار پدیده، اعتبارسنجی نهایی؛ انجام شد. یافتههای حاصل از پژوهش در ۵ مضمون اصلی شامل تغییر ساختار کلاسهای چندپایه، دانشآموزان، والدین، معلمان و امکانات آموزشی و ۱۷ مضمون فرعی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد در ایام شیوع بیماری کرونا آموزش در کلاسهای چندپایه، از حالت چندپایه بودن خارج شده است و درنتیجه از مزایای این نوع آموزش کاسته شده است. همچنین محدودیتهای آموزش مجازی در کلاسهای چندپایه ناشی از عدم دسترسی به گوشی هوشمند و اینترنت بیشتر بروز پیدا کرده است.
امیر کرمی؛ زهرا ذبیحی؛ محسن راسخی رشخوار؛ معصومه طبسی
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 133-142
چکیده
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش تنظیم هیجان و تابآوری در سازگاری تحصیلی و کیفیت زندگی دانشآموزان در دوران همهگیری کووید-19 انجام شد. این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهر مشهد در سال تحصیلی 1399-1400 بودند، که 400 دانشآموز به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بهعنوان ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش تنظیم هیجان و تابآوری در سازگاری تحصیلی و کیفیت زندگی دانشآموزان در دوران همهگیری کووید-19 انجام شد. این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهر مشهد در سال تحصیلی 1399-1400 بودند، که 400 دانشآموز به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل، پرسشنامههای تنظیم هیجان گراس و جان (2003)، تابآوری کانر و دیویدسون (2003)، سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک (1984) و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1998) بود. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان انجام شد. تحلیل دادهها نشان داد که بین تنظیم هیجان با سازگاری تحصیلی و کیفیت زندگی رابطه مثبت معناداری وجود داشت و همچنین بین تابآوری با کیفیت زندگی رابطه مثبت معناداری مشاهده شد؛ اما بین تابآوری و سازگاری تحصیلی دانشآموزان رابطه معناداری مشاهده نشد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، تنها تنظیم هیجان پیشبین معناداری برای سازگاری تحصیلی بود. همچنین تنظیم هیجان و تابآوری هر دو پیشبین خوبی برای کیفیت زندگی دانشآموزان بودند. براساس یافتههای به دست آمده میتوان نتیجهگیری کرد که در دوران همهگیری کووید-19، مهارت تنظیم هیجان در دانشآموزان نقش معناداری در سازگاری تحصیلی دارد، همچنین تنظیم هیجان و تابآوری بالا در این دوران در کیفیت زندگی دانشآموزان نقش معناداری دارند.
ماه آزادیان بجنوردی؛ سعید بختیارپور؛ مهسا حاتمی؛ قاسم سعدی مجد؛ علی خلقتی؛ سکینه بختیارپور؛ مریم بختیارپور؛ زهرا بختیارپور؛ مریم بختیاری
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 143-152
چکیده
هدف پژوهش بررسی رابطه بین نگرش نسبت به تغییر و فرسودگی شغلی معلمان در دوران کووید-19 با نقش واسطهای پذیرش آموزش مجازی بود. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی و بهطور خاص مدلیابی معادلات ساختاری بود. از جامعه آماری معلمان دو استان خوزستان و ایلام در سال تحصیلی 1400-1401، 353 نفر به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ...
بیشتر
هدف پژوهش بررسی رابطه بین نگرش نسبت به تغییر و فرسودگی شغلی معلمان در دوران کووید-19 با نقش واسطهای پذیرش آموزش مجازی بود. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی و بهطور خاص مدلیابی معادلات ساختاری بود. از جامعه آماری معلمان دو استان خوزستان و ایلام در سال تحصیلی 1400-1401، 353 نفر به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه استاندارد نگرش نسبت به تغییر (Dunham et al, 1989)؛ پرسشنامه پذیرش آموزش الکترونیک حسینی و همکاران، 1393؛ پرسشنامه فرسودگی شغلی (Maslach & Jackson, 1997). دادهها به روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیهوتحلیل شدند و یافتهها حاکی از معنیداری رابطه مستقیم بین نگرش نسبت به تغییر با پذیرش آموزش مجازی بود (01/0>P)، رابطه مستقیم بین پذیرش آموزش مجازی و فرسودگی شغلی معنیدار بود (01/0>P)، اما رابطه مستقیم بین نگرش نسبت به تغییر و فرسودگی شغلی ازنظر آماری معنیدار نبود (05/0<P)؛ بین نگرش نسبت به تغییر و فرسودگی شغلی از طریق پذیرش آموزش مجازی رابطه غیرمستقیم معنیداری وجود داشت (01/0>P). لذا میتوان گفت نگرش مثبت نسبت به تغییر، با تأثیر بر میزان پذیرش آموزش مجازی در معلمان بهصورت غیرمستقیم فرسودگی شغلی را در دوره همهگیری کووید-19 پیشبینی میکند.
سعید طولابی؛ تینا ایطا
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 153-164
چکیده
هدف از انجام این پژوهش مقایسه کیفیت زندگی، سلامت روان، ناگویی هیجانی و تحمل پریشانی پرستاران شاغل در بخشهای ویژه مراقبت از بیماران کووید-19(کرونا) با پرستاران سایر بخشها بود که با روش توصیفی از نوع مطالعات علی-مقایسهای انجام شد. جامعه آماری این پژوهش تمام پرستاران شاغل در بیمارستانهای منطقه سه تهران بود، که از بین آنها ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش مقایسه کیفیت زندگی، سلامت روان، ناگویی هیجانی و تحمل پریشانی پرستاران شاغل در بخشهای ویژه مراقبت از بیماران کووید-19(کرونا) با پرستاران سایر بخشها بود که با روش توصیفی از نوع مطالعات علی-مقایسهای انجام شد. جامعه آماری این پژوهش تمام پرستاران شاغل در بیمارستانهای منطقه سه تهران بود، که از بین آنها نمونهای برابر 97 نفر (47 نفر پرستار در بخش مراقبت از بیماران کووید-19، 50 نفر پرستار در بخش عادی) با روش در دسترس انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی (فرم کوتاه) سازمان بهداشت جهانی (1989)، پرسشنامه سلامت عمومی Goldberg & Hilder (1979)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو Bagbay et al., 1994) (، مقیاس تحمل پریشانی Simons & Gaher (2005) بود. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات از آزمون t مستقل و نرمافزار SPSS22 استفاده شد. یافتهها نشان داد کیفیت زندگی و سلامت روان پرستاران شاغل در بخشهای عادی از پرستاران شاغل در بخشهای کرونا بالاتر است؛ اما تحمل پریشانی و ناگویی هیجانی پرستاران شاغل در بخش کرونا بالاتر از پرستاران شاغل در بخشهای عادی بود. براساس نتایج بررسی حاضر، تأمین تجهیزات محافظت شخصی کافی و ایجاد زمینه بهرهگیری از خدمات مشاوره و روانشناسی بهموقع، در کنار سایر اقدامات تأمینی و تشویقی، میتواند در کاهش اضافهبار روانی پرستاران مفید باشد.
ظریفه سهرابی؛ سجاد طاهرزاده قهفرخی؛ ابراهیم حاتم پور؛ فریق میروقشلاق؛ مهدی محمدپور
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 165-177
چکیده
گسترش بیماری کرونا و اضطراب کرونا با تعطیلی مدارس و تغییر سریع شیوه آموزشی، بر زندگی تحصیلی و آموزشی دانشآموزان تأثیرگذار بوده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه اضطراب کرونا با بهزیستی تحصیلی دانشآموزان با توجه به نقش میانجیگری امید تحصیلی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشآموزان ...
بیشتر
گسترش بیماری کرونا و اضطراب کرونا با تعطیلی مدارس و تغییر سریع شیوه آموزشی، بر زندگی تحصیلی و آموزشی دانشآموزان تأثیرگذار بوده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه اضطراب کرونا با بهزیستی تحصیلی دانشآموزان با توجه به نقش میانجیگری امید تحصیلی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشآموزان دوره اول و دوم متوسطه شهر ارومیه است (حدوداً 20000 نفر)، نمونه پژوهش شامل 400 نفر است که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدهاند. جهت جمعآوری دادهها از سه پرسشنامه، مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS) (علی پور و همکاران، 1398)، مقیاس امید به تحصیل (AHS) (خرمایی و کمری، 1395)، و پرسشنامه استاندارد بهزیستی تحصیلی پیترینن و همکاران (2014) استفاده شد که بهصورت آنلاین در اختیار دانشآموزان قرار گرفت. دادههای جمعآوریشده بهوسیله آزمون تحلیل مسیر و با استفاده از نرمافزار لیزرل مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتههای به دست آمده در سطح (01/0 > P) نشان داد بین اضطراب کرونا با امید تحصیلی و بهزیستی تحصیلی دانشآموزان رابطه منفی و معناداری وجود دارد و امید تحصیلی نقش میانجیگری را بین اضطراب کرونا و بهزیستی تحصیلی دانشآموزان ایفا میکند. درنتیجه افزایش اضطراب کرونا با کاهش امید به تحصیل همراه میشود و این کاهش امید تحصیلی منجر به کاهش بهزیستی دانشآموزان میگردد. بر این اساس، نیاز است تا مدارس و نظام آموزشی در زمان حضور بیماری کرونا و پسازآن، آموزشها، اقدامات و مشاورههای لازم را برای بهبود اضطراب کرونا، بهزیستی تحصیلی و امید تحصیلی دانشآموزان انجام دهند.
مژگان خوشنام
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 178-186
چکیده
هدف پژوهش حاضر توصیف عمیق از تجربه زیسته دانشجویان دکتری دانشگاههای تهران، علامه طباطبایی و امیرکبیر از جامعهپذیری دانشگاهی خود در دوران کرونا است. با استفاده از رویکرد کیفی و استراتژی استفهامی و نمونهگیری نظری، مصاحبه نیمهساختاریافته با 18 دانشجوی دکتری (در سال 1399) انجام شد. سپس اطلاعات به دست آمده از مصاحبهها با استفاده ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر توصیف عمیق از تجربه زیسته دانشجویان دکتری دانشگاههای تهران، علامه طباطبایی و امیرکبیر از جامعهپذیری دانشگاهی خود در دوران کرونا است. با استفاده از رویکرد کیفی و استراتژی استفهامی و نمونهگیری نظری، مصاحبه نیمهساختاریافته با 18 دانشجوی دکتری (در سال 1399) انجام شد. سپس اطلاعات به دست آمده از مصاحبهها با استفاده از نرمافزار MAXQDA11 و روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت و درنهایت 139 کد باز، 20 کد محوری و 5 کد انتخابی شامل آموزش (با 5 کد محوری)، پژوهش (با 4 کد محوری)، تعاملات کنشگران علمی (با 6 کد محوری)، زیست روزمره (با 3 کد محوری) و تعاملات علمی بینالمللی (با 2 کد محوری) استخراج شد. یافتهها نشان داد استفاده از اساتید سایر دانشگاهها برای تدریس، امتحان جامع مجازی، عدم کسب مهارتها از طریق سیستم مجازی، افت یادگیری، تأخیر در فرصتهای مطالعاتی خارج از کشور، دسترسی محدود به منابع موردنیاز، محدودیت ارتباطات رشتهای و بینرشتهای، تجربه احساس تنهایی، کاهش فرصت تدریس یاری اساتید، کاهش حس پویایی از تجربیات دانشجویان در فرایند جامعهپذیری دانشگاهی در دوران شیوع ویروس کرونا بوده است. بحران کرونا شیوههای پیشین آموزش و حتی برخی شیوههای پژوهش را بیاعتبار ساخته است. ضرورت جلوگیری از اجتماعات (علمی و غیرعلمی) بر ارتباطات و اجتماعات تأثیرگذار بوده است. دانشجویان کاهش تعاملات رشتهای و بینرشتهای با دیگر دانشجویان را آسیبزننده میدانند از طرف دیگر، افزایش چشمگیر کنفرانسها، سمینارها و لایوهای مجازی به دلیل کمهزینه بودن و امکان مشارکت از نقاط مختلف کشور و دنیا زمینه تعاملات اعضای هیئتعلمی، دانشجویان و متخصصین و تقویت اجتماعات علمی را فراهم کرده است. این موارد نشان از تغییر در شیوه-های جامعهپذیری دانشجویان دکتری در دوران حضور فیزیکی اندک در دانشگاه میدهد.
عصمت نبی پور؛ مریم براتعلی
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 187-202
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی چالشهای نوپدید آموزش و تدریس در ایام کرونا از دیدگاه معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهر اصفهان بود. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و با رویکرد تحلیل محتوا است. جهت جمعآوری دادهها از ابزار مصاحبه نیمهساختارمند استفاده شد. مشارکتکنندگان در پژوهش معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی ...
بیشتر
هدف این پژوهش، بررسی چالشهای نوپدید آموزش و تدریس در ایام کرونا از دیدگاه معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهر اصفهان بود. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و با رویکرد تحلیل محتوا است. جهت جمعآوری دادهها از ابزار مصاحبه نیمهساختارمند استفاده شد. مشارکتکنندگان در پژوهش معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از طریق نمونهگیری هدفمند انتخاب و فرایند جمعآوری اطلاعات در ده مصاحبه به اشباع نظری دست یافت. دادهها با استفاده از مراحل تحلیل دادهها از طریق سه گام کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی با استفاده از نرمافزار 10MAX QDA مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. بهطورکلی تعداد کدهای باز 150، کدهای محوری 137 و کدهای انتخابی 4 شناسایی و به دست آمد و نشان داد که عوامل اقتصادی (هزینه و نبود تجهیزات کافی، عدم پاسخگویی به تمام مشکلات دانشآموزان، عدم کنترل خانواده، عدم ارتباطات بین دانشآموزان، جدی نگرفتن کلاس، مشکلات نحوه آموزش)، آموزش ضمن خدمت برای معلمان (ابزار کمکآموزشی در دوران کرونا، برگزاری دورههای آموزشی برای معلمان و ایجاد برنامه تشویقی برای دانشآموزان)، تولید محتوا (ایجاد محتوای جذاب آموزشی و برنامههای رفع اشکال مجازی) و تعامل و ارتباطات ) ایجاد تعامل میان والدین و معلم، برگزاری برنامه تشویقی مجازی، همکاری والدین، ویژگیهای استراتژیک و ویژگیهای نرمافزار) شناسایی گردید. نتایج کلی پژوهش نشان داد که با توجه به محتوای آموزشی و مشکلات زیرساختی و ایجاد برنامه تشویقی میتوان چالشهای نوپدید آموزش و تدریس در ایام کرونا را به حداقل رساند.
فرحناز بهلولی چیچکلوی حاجی آقا؛ هیمن محمود فخه
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 203-216
چکیده
بیماری کروناویروس علاوه بر ایجاد آسیبهای جسمی، بر سلامت روان افراد نیز تأثیر جدی دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش هوش اخلاقی بر بهزیستی روانشناختی و اخلاق تحصیلی دانشآموزان دختر متوسطه دوم شهر ارومیه در دوره همهگیری کرونا انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی ...
بیشتر
بیماری کروناویروس علاوه بر ایجاد آسیبهای جسمی، بر سلامت روان افراد نیز تأثیر جدی دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش هوش اخلاقی بر بهزیستی روانشناختی و اخلاق تحصیلی دانشآموزان دختر متوسطه دوم شهر ارومیه در دوره همهگیری کرونا انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی آماری پژوهش دانشآموزان دختر مقطع متوسطه دوم دبیرستان شاهد شهر ارومیه در سال تحصیلی ۱۴۰۰_۱۴۰۱ بود. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده، تعداد 40 دانشآموز دختر، از بین دانشآموزان مقطع متوسطه دوم شهر ارومیه انتخاب و بهتصادف در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شد. ابتدا هر دو گروه با استفاده مقیاس اخلاق تحصیلی گلپرور (1389) و مقیاس بهزیستی روانشناختی فرم کوتاه ریف (2004) مورد پیشآزمون قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش در 11 جلسه 90 دقیقهای آموزش هوش اخلاقی شرکت کردند، درحالیکه گروه کنترل در فهرست انتظار قرار داده شد و آموزشی دریافت نکردند. پس از پایان جلسات از هر دو گروه پسآزمون گرفته شد. درنهایت، دادههای جمعآوریشده با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافتههای به دست آمده مشخص شد که آموزش هوش اخلاقی بر بهزیستی روانشناختی و اخلاق تحصیلی دانشآموزان تأثیر دارد. (05/0>P). نظر به تاثیر آموزش هوش اخلاقی بر بهزیستی روانشناختی و اخلاق تحصیلی دانشآموزان و با توجه به نیاز جامعه و سیستم آموزشی، آموزش هوش اخلاقی میتواند یک روش مداخلهای مناسب جهت ارتقای عملکرد رفتاری و روابط اجتماعی دانشآموزان باشد و بستر تعاملات سالم و یادگیری باکیفیت و صادقانه را فراهم کند.
زهرا مقدم؛ حسن محمودیان
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، صفحه 217-229
چکیده
شرایط بحرانی کرونا میتواند باعث آثار منفی روانی شود که بهنوعی بر سلامت روان افراد جامعه اثرگذار هستند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری ترس از بیماری کووید 19 با اضطراب کووید 19 و روشهای مقابله با نقش واسطهای خشم بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری را کلیه دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه ...
بیشتر
شرایط بحرانی کرونا میتواند باعث آثار منفی روانی شود که بهنوعی بر سلامت روان افراد جامعه اثرگذار هستند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری ترس از بیماری کووید 19 با اضطراب کووید 19 و روشهای مقابله با نقش واسطهای خشم بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری را کلیه دانشجویان دانشکده روانشناسی دانشگاه آزاد تهران جنوب در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل میدادند که بالاتر از 20 سال داشتند. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد 250 نفر، ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای ترس از ابتلا به بیماری کرونا ویروس Ahorsu و همکاران (2020)، مقیاس اضطراب بیماری کرونا علیپور و همکاران (1398)، پرسشنامه اظهار حالت-صفت خشم Spielberger (1988) و پرسشنامه راههای مقابله Endler and Parker (1990) را تکمیل کردند. تحلیل یافتهها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر انجام شد. نتایج نشان داد که بین متغیرهای اضطراب کرونا و ترس از کرونا و بین متغیرهای خشم و ترس از کرونا رابطه مثبت و معناداری وجود دارد همچنین بین متغیرهای راهبردهای مقابله و ترس از کرونا رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. (P<0.05). نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد مدل ترس از بیماری کووید 19 با اضطراب کووید 19 و روشهای مقابله: با نقش واسطهای خشم مدلی روا در جامعه موردپژوهش است و دادهها برازش مناسبی با مدل نظری دارند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، لزوم اجرای کارگاههای آموزشی مناسب جهت کاهش اضطراب و خشم در افراد، بهمنظور جلوگیری از بروز ترس از کرونا احساس میشود.