عباس صدری
چکیده
این پژوهش با دو هدف اصلی شامل اقدامات صورت گرفته توسط دانشگاهها در جهت استقرار مدیریت دانش و شناسایی مؤلفههایی برای استقرار مدیریت دانش از طریق ارائه یک مدل است. تحقیق پیشرو از نوع کیفی و نظریه دادهبنیاد است. برای گردآوری دادهها سه روش مورداستفاده قرار گرفته است: پژوهش اسنادی، گروههای کانونی و مصاحبه عمیق. جامعه آماری این ...
بیشتر
این پژوهش با دو هدف اصلی شامل اقدامات صورت گرفته توسط دانشگاهها در جهت استقرار مدیریت دانش و شناسایی مؤلفههایی برای استقرار مدیریت دانش از طریق ارائه یک مدل است. تحقیق پیشرو از نوع کیفی و نظریه دادهبنیاد است. برای گردآوری دادهها سه روش مورداستفاده قرار گرفته است: پژوهش اسنادی، گروههای کانونی و مصاحبه عمیق. جامعه آماری این پژوهش شامل اساتید و متخصصان مدیریت دانش بود که بهصورت هدفمند و به شیوه موارد خاص یا یگانه، یک گروه کانونی متشکل از 6 نفر از اساتید دانشگاه انتخاب گردید. همچنین برای انجام مصاحبه عمیق، 4 نفر از اعضاء هیئتعلمی و دو نفر از متخصصان حوزه مدیریت دانش بهصورت هدفمند (موارد خاص و یگانه) انتخاب شدند. برای تحلیل دادههای پژوهش از روش کوربین و اشتراوس برای کدگذاری استفاده شد که شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی است. یافتههای پژوهش نشان میدهند که چالشهای متعددی برای استقرار مدیریت دانش در دانشگاههای ایران وجود دارد که در این پژوهش به 10 مورد اشاره شده است. بیشتر چالشها را میتوان به عدم وجود فرهنگسازمانی مناسب، عدم وجود نیروی انسانی آموزشدیده، ضعفهای مدیریتی و عدم وجود زیرساختهای مناسب مربوط دانست. همچنین سه مؤلفه اصلی در استقرار مدیریت دانش شناسایی شد: مدیریت، فرهنگسازمانی و زیرساخت (منابع انسانی و تجهیزاتی) که زیر مؤلفههای گوناگونی برای هر یک تدوین شد. برآیند گروه کانونی در پژوهش، تدوین مدلی است که میتواند در استقرار مدیریت دانش در دانشگاهها راهگشا باشد. همچنین برنامههایی پیشنهادی عنوان شدهاند که دانشگاهها بنا به مأموریت خود میتوانند از این برنامهها استفاده کنند.