سیده زهرا فردوسی؛ مژگان سپاه منصور؛ افسانه قنبری پناه
دوره 16، شماره 56 ، فروردین 1401، ، صفحه 76-90
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای حمایتاجتماعیادراکشده و ادراکخویشتن در رابطه باورهایهوشی و انعطافپذیری شناختی با عملکرد تحصیلی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی در قالب الگوسازی مدل معادلات ساختاری ب ود. جامعه آماری تمامی دانشآموزان پسر و دختر پایه نهم دوره اول متوسطه شهر تهران درسال تحصیلی 98 -97 بودند که ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای حمایتاجتماعیادراکشده و ادراکخویشتن در رابطه باورهایهوشی و انعطافپذیری شناختی با عملکرد تحصیلی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی در قالب الگوسازی مدل معادلات ساختاری ب ود. جامعه آماری تمامی دانشآموزان پسر و دختر پایه نهم دوره اول متوسطه شهر تهران درسال تحصیلی 98 -97 بودند که 450 دانشآموز با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای بهعنوان نمونه انتخاب شد. اابزارهای پژوهش عبارتبود از پرسشنامه عملکردتحصیلی درتاج(1383)، باورهای هوشی(ITIS) عبدالفتاحویتس(2006)، انعطافپذیری شناختی(CFI) دنیسو وندروال(2010)، حمایت اجتماعی ادراکشده(MSPSS) زیمنتوهمکاران (1988) و ادراک خویشتن شوستروم(1962). دادههای پژوهش با استفا ده از مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافتهها حاکی از آن بود که حمایت ادراکشده در رابطه بین متغیر باورهایهوشی و عملکرد تحصیلی نقش میانجی را دارا نمیباشد. همچنین رابطه باورهایهوشی و عملکرد تحصیلی با نقش میانجی ادراک خویشتن نشان داد، اثر غیرمستقیم معنادار نمیباشند. یافته دیگر درزمینه نقش میانجیحمایتادراکشده در رابطه بین انعطافپذیریشناختی با عملکردتحصیلی نشان داد رابطه بین متغیرها دارای اثر غیرمستقیم و معنادار میباشد ولی ادراکخویشتن قادر نیست نقش میانجی دررابطه بین متغیر انعطافپذیری شناختی و عملکردتحصیلی ایفا نماید. میتوان نتیجه گرفت که در این گروه سنی(پایهنهم) انعطافپذیریشناختی بهصورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق حمایتاجتماعیادراکشده بر عملکردتحصیلی تأثیر میگذارد. یافتههای پژوهش برای سیاستگذاران عرصه آموزشوپرورش مفید است.
شهین محمدی جاوید؛ منصوره شهریاری احمدی؛ مژگان سپاه منصور
چکیده
هدف از پژوهش حاضر مقایسه میزان اثربخشی آموزش خودتنظیمی شناختی و آموزش فناوری اطلاعات بر هوش سازمانی کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود (1050 نفر در سال 96-97). با توجه به نوع پژوهش نیمه آزمایشی، تعداد 60 نفر به شیوه تصادفی انتخاب شدند و پس از کنترل براساس ملاکهای ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر مقایسه میزان اثربخشی آموزش خودتنظیمی شناختی و آموزش فناوری اطلاعات بر هوش سازمانی کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود (1050 نفر در سال 96-97). با توجه به نوع پژوهش نیمه آزمایشی، تعداد 60 نفر به شیوه تصادفی انتخاب شدند و پس از کنترل براساس ملاکهای سن، جنس، سابقه کار و میزان تحصیلات در سه گروه 20 نفری جایگزین شدند. به گروه اول آموزش فناوری اطلاعات (با توجه به رویکرد بایر و کیسر، 2009، دولت الکترونیک و کامپیوتر برای همه) و به گروه دوم آموزش خودتنظیمی شناختی (با توجه به رویکرد نظریه شناختی اجتماعی بندورا، 1993) داده شد و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. گروههای آزمایشی و کنترل در پیش-آزمون و پس-آزمون به پرسشنامه هوش سازمانی آلبرشت (2003) پاسخ دادند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از روش تی همبسته و تحلیل کوواریانس استفاده شد. دادهها بهوسیله نرمافزار تحلیل آماری 22- spss مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتههای پژوهش نشان داد که تفاوت بین گروههای آزمایشی با گروه کنترل در سطح 001/0 معنادار است. بدین معنا که هر دو روش آموزشی فناوری اطلاعات و خودتنظیمی شناختی باعث افزایش هوش سازمانی شدهاند و بین گروههای آزمایشی تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0< P). بدین معنا که هر دو گروه اثربخشی یکسانی بر هوش سازمانی داشتند.