محمد امینی؛ محمدرضا تمناییفر؛ سمیه سجادی راد
دوره 3، شماره 7 ، مهر 1388، ، صفحه 65-83
چکیده
با توجه به نقش و جایگاه اساسی هوش هیجانی در رشد فردی و کسب صلاحیتها و توانمندیهای اجتماعی، این تحقیق کوشیده است تا وضعیت موجود هوش هیجانی و مؤلفههای پانزدهگانۀ آن را در میان دانشجویان مورد بررسی قرار دهد. به همین منظور، 370 دانشجو از دانشکدههای چهارگانۀ دانشگاه کاشان (علوم انسانی، علوم پایه، مهندسی، معماری و هنر) با استفاده ...
بیشتر
با توجه به نقش و جایگاه اساسی هوش هیجانی در رشد فردی و کسب صلاحیتها و توانمندیهای اجتماعی، این تحقیق کوشیده است تا وضعیت موجود هوش هیجانی و مؤلفههای پانزدهگانۀ آن را در میان دانشجویان مورد بررسی قرار دهد. به همین منظور، 370 دانشجو از دانشکدههای چهارگانۀ دانشگاه کاشان (علوم انسانی، علوم پایه، مهندسی، معماری و هنر) با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامۀ «بار ـ آن» است. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس یک سویه و آزمون t مستقل) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که دانشجویان بالاترین میانگین را در مؤلفۀ مسئولیتپذیری و پایینترین آن را در مؤلفۀ خودابرازی دارا هستند. در عین حال، میان دانشجویان دانشکدههای چهارگانه در برخی از مؤلفههای هوش هیجانی یعنی خودشکوفایی، همدلی، روابط بین فردی و واقعگرایی تفاوت معناداری مشاهده شد. همچنین، به رغم عدم وجود تفاوت معنادار بین دانشجویان دختر و پسر در نمرۀ کل هوش هیجانی، میان آنان در برخی از مؤلفههای هوش هیجانی یعنی همدلی، مسئولیتپذیری اجتماعی، روابط بین فردی و واقعگرایی تفاوت معنادار ملاحظه شد که این تفاوت به نفع دانشجویان دختر است. از سوی دیگر، این پژوهش، با استناد به مطالعات و بررسیهای انجامگرفته و خلأها و کمبودهای شدیدی که دانشجویان به عنوان افراد فرهیختۀ بزرگسال، از نظر قابلیتها و مهارتهای هوش هیجانی با آن مواجه هستند و نیز در جهت بازشناسی اعادۀ جایگاه هوش هیجانی پیشنهاد شده است که این حوزه باید از شکل یک برنامۀ درسی پوچ (عقیم) خارج و در قالب برنامههای درسی رسمی آموزش به رسمیت شناخته شود.
محمدرضا تمنایی فر؛ زینب یزدانی کاشانی؛ محمد امینی
دوره 2، شماره 4 ، فروردین 1387، ، صفحه 75-90
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسهای تفکرانتقادی و خودکارآمدی دانشجویان رشتههای هنری و غیرهنری بوده است. جامعه پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 88 - 87 است که از میان آنها نمونهای مشتمل بر320 دانشجو(160 دانشجوی رشته هنری و 160 دانشجوی رشته غیرهنری) با استفاده از نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسهای تفکرانتقادی و خودکارآمدی دانشجویان رشتههای هنری و غیرهنری بوده است. جامعه پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 88 - 87 است که از میان آنها نمونهای مشتمل بر320 دانشجو(160 دانشجوی رشته هنری و 160 دانشجوی رشته غیرهنری) با استفاده از نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند که در سن، جنس و پایه تحصیلی همتا شدهاند. روش تحقیق از نوع علی ـ مقایسهای است. ابزارهای سنجش در این تحقیق، شامل پرسشنامه مشخصات عمومی، آزمون مهارتهای تفکرانتقادی کالیفرنیا ـ فرم ب و مقیاس خودکارآمدی شرر بوده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی(فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی(آزمون t) استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که دانشجویان رشتههای هنری در مقایسه با دانشجویان رشتههای غیرهنری از تفکرانتقادی و خودکارآمدی بالاتری برخوردارند؛ همچنین دانشجویان رشتههای هنری نسبت به دانشجویان رشتههای غیرهنری نمرههای بالاتری در خرده مقیاسهای تفکر انتقادی کسب کردند. نتایج این پژوهش، مؤید آن است که آموزش هنر، بر رشد تفکر انتقادی و خودکارآمدی تاثیر به سزایی دارد و به تثبیت جایگاه والای هنر در نظام آموزشی کمک میکند.