الهام طباطبایی عدنان؛ علی جلیلی شیشوان؛ حسین بیگدلی؛ زهره موسی زاده
دوره 15، شماره 53 ، تیر 1400، ، صفحه 139-149
چکیده
هدف پژوهش حاضر، تبیین درگیری شغلی معلمان بر اساس جهتگیریهای هدف با توجه به نقش میانجی هیجانات تدریس بود. از طریق نمونهگیری تصادفی، تعداد 228 معلم دوره متوسطه خانم (135) و آقا (116) از نواحی آموزشوپرورش تبریز انتخاب شدند. مشارکتکنندگان، پرسشنامه جهتگیری هدف برای تدریس (Butler, 2007)، پرسشنامه هیجانات پیشرفت معلم (Frenzel et al., 2010) و مقیاس ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، تبیین درگیری شغلی معلمان بر اساس جهتگیریهای هدف با توجه به نقش میانجی هیجانات تدریس بود. از طریق نمونهگیری تصادفی، تعداد 228 معلم دوره متوسطه خانم (135) و آقا (116) از نواحی آموزشوپرورش تبریز انتخاب شدند. مشارکتکنندگان، پرسشنامه جهتگیری هدف برای تدریس (Butler, 2007)، پرسشنامه هیجانات پیشرفت معلم (Frenzel et al., 2010) و مقیاس کوتاه درگیری شغلی (Schaufeli et al., 2006) را تکمیل کردند. تحلیل دادهها با روش مدلسازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد که جهتگیری هدف تبحری هم بهطور مستقیم و هم با میانجی گیری هیجانات مثبت تدریس، درگیری شغلی را بهطور مثبت پیشبینی میکند. در مقابل، جهتگیری هدف اجتناب از کار هم بهطور مستقیم و هم با میانجی گیری هیجانات مثبت، درگیری شغلی را منفی پیشبینی میکند. همچنین اهداف توانایی گرایشی و اجتنابی نیز صرفاً بهطور غیرمستقیم و با میانجیگری هیجانات مثبت درگیری شغلی بیشتر را پیشبینی کردند. با وجود معناداری اثر مستقیم اهداف تبحری و اجتناب از کار بر هیجانات منفی تدریس، اما این هیجان اثر معناداری بر درگیری شغلی نداشت. این نتایج نقش جهتگیریهای هدف سازگارانه را در افزایش درگیری شغلی و در مقابل جهتگیریهای هدف ناسازگارانه را در کاهش درگیری شغلی معلمان نمایان ساخت.
هانیه یاوری؛ علی جلیلی شیشوان
دوره 14، شماره 51 ، دی 1399، ، صفحه 175-190
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی یادگیری سازگار با مغز بر کارکردهای روزانه حافظه و کمکطلبی تحصیلی دانشآموزان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری بود. روش پژوهش از ﻧﻮع ﻧیﻤﻪآزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشآموزان ابتدایی مبتلا به ناتوانیهای یادگیری شهر همدان در سال تحصیلی ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی یادگیری سازگار با مغز بر کارکردهای روزانه حافظه و کمکطلبی تحصیلی دانشآموزان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری بود. روش پژوهش از ﻧﻮع ﻧیﻤﻪآزمایشی با طرح پیشآزمون - پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشآموزان ابتدایی مبتلا به ناتوانیهای یادگیری شهر همدان در سال تحصیلی 98-1397 بود که با استفاده از روشِ نمونهگیری در دسترس 30 نفر (در هر گروه 15 نفر) بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای کارکردهای روزانه حافظه گیورتن، مجروس، لیجیون و کتل (2018)، پرسشنامه کمکطلبی تحصیلی ریان و پنتریچ (1997) و ناتوانیهای یادگیری کلرادو ساختهی ویلکات، بوادا، ریدل، چابیلداس، دفریس و پنینگتون (2011) استفاده شد. بعد از اجرایِ پیشآزمون برای دو گروهِ آزمایش و کنترل؛ گروه آزمایش در معرض 8 جلسه 60 دقیقهای آموزشِ یادگیری سازگار با مغز قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. بعد از اجرایِ پسآزمون دادهها با استفاده از روشِ تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که نمرات کارکردهای روزانه حافظه و کمکطلبی تحصیلی دانشآموزان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری پس از مداخله یادگیری سازگار با مغز در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری بهبود یافت (05/0>P) و میتوان نتیجه گرفت که یادگیری سازگار با مغز میتواند تأثیر بسزایی در کارکردهای روزانه حافظه و کمکطلبی تحصیلی دانشآموزان مبتلا به ناتوانیِ یادگیری داشته باشد.