مهدی لسانی؛ مریم دهقانی
دوره 2، شماره 4 ، فروردین 1387، صفحه 5-18
چکیده
نظام آموزش و پرورش به منظور تحقق اهداف فردی و اجتماعی به وجود آمده است. سازمانهای آموزشی در سرتاسر دنیا مسئولیت مهم تامین نیروی انسانی مورد نیاز جامعه برای رشد و توسعه اجتماعی را بر عهده دارند. مدیریت واحدهای آموزشی از اهمیت زیادی برخوردارند؛ زیرا که مدیران مدارس میتوانند در راستای هدایت فعالیتها و رهبری فرایندهای آموزش و پرورش، ...
بیشتر
نظام آموزش و پرورش به منظور تحقق اهداف فردی و اجتماعی به وجود آمده است. سازمانهای آموزشی در سرتاسر دنیا مسئولیت مهم تامین نیروی انسانی مورد نیاز جامعه برای رشد و توسعه اجتماعی را بر عهده دارند. مدیریت واحدهای آموزشی از اهمیت زیادی برخوردارند؛ زیرا که مدیران مدارس میتوانند در راستای هدایت فعالیتها و رهبری فرایندهای آموزش و پرورش، نقش تعیین کنندهای داشته باشند. در تحقیقی که توسط (مک میلان و شولر) انجام شده است، این نتیجه به دست آمد آنچه که در توسعه منابع انسانی و اثربخشی سازمانی مؤثر است، دانش و مهارتهای نیروی انسانی است(مشبکی، 361:1377). فردلوتانز (1375) نیز بر مهارتهای مدیران به عنوان عامل اساسی بر اثربخشی سازمان ها تاکید دارد. با توجه به اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین مهارتهای مدیران و اثربخشی مدارس متوسطه و پیشدانشگاهی ناحیه 2 شهرستان کرمان انجام گرفته است. محققان با در نظر گرفتن هشت بعد اثربخشی و سه جنبه مهارتهای مدیران به انجام تحقیق پرداختهاند. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. در این زمینه سؤال اصلی بدین صورت مطرح شده است: آیا رابطهای بین مهارتهای مدیران و اثربخشی مدارس متوسطه و پیشدانشگاهی ناحیه 2 شهرستان کرمان وجود دارد؟ به منظور جمعآوری اطلاعات، پرسشنامههای مهارت مدیران و اثربخشی مدارس در اختیار 105 نفر از مدیران شهرستان کرمان قرار گرفت. دادههای به دست آمده با استفاده از روشهای غیر پارامتریک از جمله ضریب همبستگی اسپیرمن و تاوb کندال و آزمون من ـ ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. همچنین از نمودارهای پراکنش و جعبهای برای نشان دادن نتایج استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه قابل ملاحظهای بین مهارتهای مدیران و اثربخشی مدارس متوسطه و پیشدانشگاهی ناحیه 2 شهرستان کرمان وجود دارد.
محمد میرکمالی؛ احمد سلمانی قهیازی؛ عباس خورشیدی
دوره 2، شماره 4 ، فروردین 1387، صفحه 19-34
چکیده
مقاله حاضر، به بررسی عوامل مؤثر بر گرایش دانشآموزان دوره پیشدانشگاهی شهر تهران به مواد مخدر از دیدگاه دانشآموزان، مجریان قانون و متخصصان تعلیم و تربیت شهر تهران میپردازد. بر اساس روش نمونهگیری تصادفی طبقهای و فرمول تعیین حجم نمونه، تعداد 600 نفر(40 مجری قانون، 60 متخصص تعلیم و تربیت و 500 دانشآموز پسر دوره پیشدانشگاهی) حجم ...
بیشتر
مقاله حاضر، به بررسی عوامل مؤثر بر گرایش دانشآموزان دوره پیشدانشگاهی شهر تهران به مواد مخدر از دیدگاه دانشآموزان، مجریان قانون و متخصصان تعلیم و تربیت شهر تهران میپردازد. بر اساس روش نمونهگیری تصادفی طبقهای و فرمول تعیین حجم نمونه، تعداد 600 نفر(40 مجری قانون، 60 متخصص تعلیم و تربیت و 500 دانشآموز پسر دوره پیشدانشگاهی) حجم نمونه پژوهش حاضر را تشکیل میدهد. یک پرسشنامه 277 سؤالی بر روی گروه نمونه اجراء و بر اساس آزمون آماری تحلیل عاملی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد، به ترتیب 18 متغیر مستقل: دوره نوجوانی، ژنتیک، صفات شخصیتی، اختلالات روانی، نگرش مثبت به مواد، موقعیتهای مخاطرهآمیز، تاثیر مواد بر فرد، خانواده، دوستان، مدرسه، محل سکونت، قوانین، بازار مواد، مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعی، کمبود فعالیتهای جایگزین، کمبود امکانات فرهنگی، کمبود امکانات مشاورهای و توسعه صنعتی بر متغیر وابسته(گرایش به مواد مخدر) تاثیر مستقیم دارند. در مجموع، این 18 متغیر مستقل46 درصد واریانس گرایش دانشآموزان به مواد مخدر را تبیین میکنند. این نتایج با یافتههای پژوهشهای پیشین همخوانی دارد.
فریبرز درتاج
دوره 2، شماره 4 ، فروردین 1387، صفحه 35-44
چکیده
ناهمگونی سطح تحصیل دانشجویان در ورود به نظام آموزش عالی، به شیوه چندگانه سهمیههای ورودی از موضوعات مورد بحث در دهههای اخیر است که در جریان تحصیل دانشجویان تاثیرگذار است. این مقاله با هدف بررسی وضعیت و عملکرد تحصیلی هفت دوره پذیرش دانشجو باتوجه به سهمیه ورودی در دانشگاه شهید باهنر انجام گرفته است. بدین منظور برای انجام کار از روش ...
بیشتر
ناهمگونی سطح تحصیل دانشجویان در ورود به نظام آموزش عالی، به شیوه چندگانه سهمیههای ورودی از موضوعات مورد بحث در دهههای اخیر است که در جریان تحصیل دانشجویان تاثیرگذار است. این مقاله با هدف بررسی وضعیت و عملکرد تحصیلی هفت دوره پذیرش دانشجو باتوجه به سهمیه ورودی در دانشگاه شهید باهنر انجام گرفته است. بدین منظور برای انجام کار از روش اسنادی استفاده شده است. تعداد 480 نفر از دانشجویان رشتههای ادبیات فارسی، زبان انگلیسی، علوم اجتماعی و علوم تربیتی دانشگاه شهید باهنر به شکل تصادفی از دو گروه دانشجویان دارای سهمیه ویژه و آزاد انتخاب شدند. نتایج نشان داد معدل کل دانشجویان مورد بررسی 92/11، معدل دانشجویان دارای سهمیه ویژه 61/10 و معدل دانشجویان آزاد 22/13 بوده است. بالاترین عملکرد تحصیلی مربوط به دانشجویان رشته ادبیات فارسی با معدل 46/13 و پایینترین عملکرد مربوط به دانشجویان رشتههای زبان انگلیسی و علوم اجتماعی با معدل 44/11 است. متوسط مشروطی دانشجویان 24/1 نیمسال محاسبه شده است. بر این اساس، میتوان گفت که متوسط عملکرد تحصیلی دانشجویان در کل و در دو رشته تحصیلی، بر اساس قوانین و مقررات دانشگاه، مشروط است و مقدار آن با وضع مطلوب فاصله قابل توجهی دارد. این وضعیت در گروه دانشجویان دارای سهمیه ویژه نیز دیده میشود. این گروه در کل دارای معدل مشروط بودهاند، هر چند که دانشجویان دارای سهمیه ویژه در رشتههای ادبیات فارسی و علوم تربیتی معدلی بالاتر از حد مشروطی کسب کردهاند.
ژاله طاهری؛ حمید رضا مقامی
دوره 2، شماره 4 ، فروردین 1387، صفحه 45-62
چکیده
بررسی انگیزش گامی است اساسی در جهت شناخت رفتار آدمی. در حقیقت با بررسی انگیزش میخواهیم بدانیم سرچشمه رفتار آدمی و نیرویی که او را به حرکت وا میدارد، چیست؟ هدف از این تحقیق، مقایسه انگیزه پیشرفت، سلامتروان و خودپنداره تحصیلی دانشجویان رشته روانشناسی دانشگاه های دولتی، آزاد و غیر انتفاعی شهر تهران در سال تحصیلی 84 ـ83 بود. جامعه ...
بیشتر
بررسی انگیزش گامی است اساسی در جهت شناخت رفتار آدمی. در حقیقت با بررسی انگیزش میخواهیم بدانیم سرچشمه رفتار آدمی و نیرویی که او را به حرکت وا میدارد، چیست؟ هدف از این تحقیق، مقایسه انگیزه پیشرفت، سلامتروان و خودپنداره تحصیلی دانشجویان رشته روانشناسی دانشگاه های دولتی، آزاد و غیر انتفاعی شهر تهران در سال تحصیلی 84 ـ83 بود. جامعه آماری در پژوهش کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی رشته روانشناسی که در دانشگاههای دولتی، آزاد و غیرانتفاعی شهر تهران در سال تحصیلی 84 ـ 83 مشغول به تحصیل می باشند. در این پژوهش از روشهای آماری توصیفی شامل: میانگین، انحراف استاندارد، و ضریب همبستگی پیرسون ـ برای بررسی رابطه بین انگیزه پیشرفت، سلامت روان، و خودپنداره تحصیلی دانشجویان ـ استفاده شده است. براساس 7 سؤال پژوهشی، مورد بحث متغییرهای مورد بحث با ابزار پژوهش اندازهگیری شد. به این منظور، 270 دانشجو(180 دختر و 90 پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس(فرم 29 ماده ای)، پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و پرسشنامه خودپنداره راجرز روی آنها اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. بر اساس سؤالات تحقیق نتایج به دست آمده: 1) بین انگیزه پیشرفت دانشجویان دانشگاه های دولتی، آزاد و غیر انتفاعی تفاوت معناداری وجود ندارد؛ 2) سلامتروان دانشجویان دانشگاه دولتی به طور معناداری بیشتر از سلامتروان دانشجویان دانشگاه آزاد است؛ 3) خودپنداره تحصیلی دانشجویان دانشگاه دولتی به طور معناداری بیشتر از خودپنداره تحصیلی دانشجویان دانشگاه آزاد و غیرانتفاعی است؛ 4) پسران از انگیزه پیشرفت بیشتری نسبت به دختران برخوردارند؛ 5) بین سلامت روان و خودپنداره تحصیلی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری مشاهده نشد؛ 6) خودپنداره تحصیلی دانشجویان پسر دانشگاه دولتی به طور معناداری بیشتر از خودپنداره تحصیلی دانشجویان پسر دانشگاه غیرانتفاعی است؛ 7) بین متغیرهای انگیزه پیشرفت، سلامتروان و خودپنداره تحصیلی رابطه معناداری وجود دارد؛ 8) سلامت عمومی دانشجویان پسر دانشگاه دولتی به طور معناداری بیشتر از سلامت عمومی دانشجویان پسر دانشگاه آزاد است؛ 9) از نظر انگیزه پیشرفت، سلامتروان و خودپنداره تحصیلی بین دانشجویان دختر سه دانشگاه تفاوت معناداری مشاهده نشد.
مسعود حسین چاری؛ یوسف دهقانی
دوره 2، شماره 4 ، فروردین 1387، صفحه 63-74
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس راهبردهای خودتنظیمی در یادگیری انجام شده است. نمونه ای مشتمل بر 400 دانشجو (242 دختر و 158 پسر) رشته های مختلف از هشت دانشکده دانشگاه شیراز که به شیوه نمونه گیری خوشه گیری چند مرحله ای با واحد نمونه ای کلاس انتخاب شدند، دو پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری(پینتریچ و دی گروت،1990) ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با هدف پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس راهبردهای خودتنظیمی در یادگیری انجام شده است. نمونه ای مشتمل بر 400 دانشجو (242 دختر و 158 پسر) رشته های مختلف از هشت دانشکده دانشگاه شیراز که به شیوه نمونه گیری خوشه گیری چند مرحله ای با واحد نمونه ای کلاس انتخاب شدند، دو پرسشنامه راهبردهای انگیزشی برای یادگیری(پینتریچ و دی گروت،1990) و مقیاس اهمال کاری تحصیلی(سولومون و راثبلوم، 1984) را گروه نمونه تکمیل کردند. برای تحلیل اطلاعات از روش آماری رگرسیون استفاده شد. به طور کلی، نتایج حاکی است که راهبردهای خودتنظیمی به طور منفی و معنیدار، اهمال کاری تحصیلی را پیش بینی می کنند. در مورد مؤلفه های راهبردهای انگیزشی نیز نتایج بیانگر آن بود که خودکارآمدی، ارزش درونی، اضطراب امتحان و راهبردهای شناختی، پیشبینی کننده منفی اهمال کاری تحصیلی می باشند. همچنین، مشخص شد که بین میانگین های راهبردهای خودتنظیمی برای یادگیری، راهبردهای شناختی و اهمال کاری تحصیلی در دو جنس دختر و پسر تفاوت معنا دار وجود دارد؛ بدین صورت که دختران نسبت به پسران از راهبردهای خودتنطیمی و راهبردهای شناختی بیشتر و اهمال کاری تحصیلی کمتری برخوردار هستند. یافته ها با توجه به تحقیقات پیشین به بحث گذاشته و پیشنهادهایی برای انجام پژوهش های بیشتر در این زمینه مطرح شده است.
محمدرضا تمنایی فر؛ زینب یزدانی کاشانی؛ محمد امینی
دوره 2، شماره 4 ، فروردین 1387، صفحه 75-90
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسهای تفکرانتقادی و خودکارآمدی دانشجویان رشتههای هنری و غیرهنری بوده است. جامعه پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 88 - 87 است که از میان آنها نمونهای مشتمل بر320 دانشجو(160 دانشجوی رشته هنری و 160 دانشجوی رشته غیرهنری) با استفاده از نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، بررسی مقایسهای تفکرانتقادی و خودکارآمدی دانشجویان رشتههای هنری و غیرهنری بوده است. جامعه پژوهش، شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 88 - 87 است که از میان آنها نمونهای مشتمل بر320 دانشجو(160 دانشجوی رشته هنری و 160 دانشجوی رشته غیرهنری) با استفاده از نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند که در سن، جنس و پایه تحصیلی همتا شدهاند. روش تحقیق از نوع علی ـ مقایسهای است. ابزارهای سنجش در این تحقیق، شامل پرسشنامه مشخصات عمومی، آزمون مهارتهای تفکرانتقادی کالیفرنیا ـ فرم ب و مقیاس خودکارآمدی شرر بوده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی(فراوانی، میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی(آزمون t) استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که دانشجویان رشتههای هنری در مقایسه با دانشجویان رشتههای غیرهنری از تفکرانتقادی و خودکارآمدی بالاتری برخوردارند؛ همچنین دانشجویان رشتههای هنری نسبت به دانشجویان رشتههای غیرهنری نمرههای بالاتری در خرده مقیاسهای تفکر انتقادی کسب کردند. نتایج این پژوهش، مؤید آن است که آموزش هنر، بر رشد تفکر انتقادی و خودکارآمدی تاثیر به سزایی دارد و به تثبیت جایگاه والای هنر در نظام آموزشی کمک میکند.
رحیم دباغ؛ حمید رضا برادران شرکاء
دوره 2، شماره 4 ، فروردین 1387، صفحه 91-113
چکیده
در عصر حاضر، دانشگاهها نقش مهمی در توسعه اقتصاد دانش کشورها دارند و به این دلیل استفاده بهینه از منابع موجود، موضوع مهمی برای مدیریت دانشگاههاست. هدف اصلی این مقاله ارائه الگوی ارزیابی جامع برای دانشگاهها از دیدگاه اقتصادی است که کارایی و تغییرات بهرهوری و اجزای آن را تفکیک و عوامل مؤثر بر آن را ارائه کرده است. سؤال اصلی، ایناست ...
بیشتر
در عصر حاضر، دانشگاهها نقش مهمی در توسعه اقتصاد دانش کشورها دارند و به این دلیل استفاده بهینه از منابع موجود، موضوع مهمی برای مدیریت دانشگاههاست. هدف اصلی این مقاله ارائه الگوی ارزیابی جامع برای دانشگاهها از دیدگاه اقتصادی است که کارایی و تغییرات بهرهوری و اجزای آن را تفکیک و عوامل مؤثر بر آن را ارائه کرده است. سؤال اصلی، ایناست که تحولات، کارایی و بهرهوری دانشگاه ها طی دوره مورد بررسی(1381) الی (1386) چگونه بوده است؟ جامعه آماری، کلیه دانشگاههای بزرگ وزارت علوم، تحقیقات و فناوری را شامل میشود که بررسی آنها در 33 دانشگاه بزرگ انجام شده است. در این مقاله، از روش ناپارامتری تحلیل پوششی دادهها برای ارزیابی کارایی و از شاخص مالمکوئیست برای تغییرات بهرهوری استفاده شده است. انتخاب متغیرهای اصلی برای اندازهگیری کارایی و بهرهوری با روش مطالعه میدانی (دیدگاههای متخصصان مربوطه) و تجربیات کشورهای مختلف در مطالعات ارزیابی دانشگاهها مورد توجه بوده است. نتایج بررسی نشان می دهد که ماهیت ستاندهمحور، مناسبترین الگو برای اندازه گیری کارایی دانشگاههای دولتی است. میزان کارایی نسبی دانشگاههای مورد بررسی همانند مطالعات دیگر کشورها در ارزیابی نظامهای آموزشی از سطح بالایی برخوردار است. از بررسی شاخص بهرهوری دانشگاهها در طی پنج سال متوالی مشخص شد که در بهره وری کل آنها تغییرات و پیشرفت محسوسی اتفاق نیفتاده است. با توجه به اینکه بین تغییرات بهرهوری کل با تغییرات کارایی فناوری دانشگاهها همبستگی زیادی وجود دارد، پیشنهاد میشود برای ارتقای بهره وری دانشگاه ها در سرمایهگذاری های تجهیزات و امکانات، به عوامل نرمافزاری همچون آموزشهای لازم برای استفاده مؤثر از آنها توجه شود. در نهایت، راه اندازی چرخه مدیریت بهبود بهرهوری (اندازهگیری، ارزیابی و تحلیل، برنامهریزی، اجراء)1، در دانشگاهها برای ارتقای بهره وری آنها ضرورت زیادی دارد.