گلپر مهرابی؛ عباس عباس پور؛ علی دلاور؛ علی خورسندی طاسکوه
دوره 16، شماره 56 ، فروردین 1401، صفحه 5-21
چکیده
بررسی عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت پژوهشها موضوعی نیازمند توجه به ویژه در حوزه علوم انسانی و اجتماعی است. با توجه به متفاوت بودن معیارهای کیفیت پژوهش در حوزههای مختلف علمی، هدف پژوهش حاضر شناسایی ارزشهای غالب و مضامین مرتبط با کیفیت پژوهش در حوزه علومانسانی و اجتماعی است. از این رو، پژوهش حاضر با استفاده از دو روش مرور نظاممند ...
بیشتر
بررسی عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت پژوهشها موضوعی نیازمند توجه به ویژه در حوزه علوم انسانی و اجتماعی است. با توجه به متفاوت بودن معیارهای کیفیت پژوهش در حوزههای مختلف علمی، هدف پژوهش حاضر شناسایی ارزشهای غالب و مضامین مرتبط با کیفیت پژوهش در حوزه علومانسانی و اجتماعی است. از این رو، پژوهش حاضر با استفاده از دو روش مرور نظاممند ادبیات و تحلیل مضمون انجام شده است. با استفاده از روش مرور نظاممند ادبیات، تمامی پژوهشهای مرتبط در پایگاههای اطلاعاتی معتبر بینالمللی و داخلی بازیابی شده و مورد غربالگری قرار گرفتند؛ سپس، بر اساس منابعِ مرتبطِ گزینش شده، همه معیارها و مضامین اثرگذار بر کیفیت پژوهش شناسایی و استخراج شدند. معیارهای استخراج شده به عنوان کد یا مضمون در سه مرحله کدگذاری شدند. در نتیجه، سه دسته کد شامل مضامین فراگیر، مضامین سازماندهنده و مضامین پایه شکل گرفتند. اعتبارسنجی مضامین نیز از طریق مشارکت و همفکری با متخصصان علوم انسانی واجتماعی محقق گردید. یافتههای این پژوهش نشان داد که، مضامین فراگیر عبارتند از: زیرساخت پژوهش، جو سازمانی، طرح علمی دقیق، مطلوبیت علمی و مولد بودن پژوهش، نفوذ و اقتدار علمی و تصویرسازی خلاقانه. انتظار میرود یافتههای این پژوهش یاریگر پژوهشگرانی باشد که درصدد انجام پژوهش باکیفیت هستند و از سوی دیگر این یافتهها، تسهیلگر ارتقا نظام مدیریت پژوهش دانشگاهی به هنگام ارزیابی دقیق پژوهشها به ویژه در حوزه علوم انسانی و اجتماعی باشد. کلیدواژهها: کیفیت پژوهش دانشگاهی، علوم انسانی و اجتماعی، مرور نظاممند ادبیات، تحلیل مضمون
امیر یونسی؛ عفت عباسی؛ علی حسینی خواه؛ حسین خنیفر
دوره 16، شماره 56 ، فروردین 1401، صفحه 22-33
چکیده
برنامه درسی یکی از عواملی است که میتواند موجب بهبود کیفیت آموزش در نظامهای آموزش عالی شود. هدف از این مطالعه شناسایی شایستگیها و راهبرد های بالندگی اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان در زمینه برنامه درسی (از میان عناصر نه گانه برنامه درسی فقط سه عنصر روش تدریس، محتوا و ارزشیابی) در سال 1399 بود. این مطالعه در چارچوب رویکرد کیفی و روش ...
بیشتر
برنامه درسی یکی از عواملی است که میتواند موجب بهبود کیفیت آموزش در نظامهای آموزش عالی شود. هدف از این مطالعه شناسایی شایستگیها و راهبرد های بالندگی اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان در زمینه برنامه درسی (از میان عناصر نه گانه برنامه درسی فقط سه عنصر روش تدریس، محتوا و ارزشیابی) در سال 1399 بود. این مطالعه در چارچوب رویکرد کیفی و روش گرانددتئوری صورت گرفته است. جامعه پژوهش شامل تمامی اساتید دانشگاه فرهنگیان تهران بود، در این مطالعه بر اساس منطق نمونهگیری در روشهای کیفی و با استفاده از روش نمونهگیری ملاکمحور و شبکهای 16 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. تجزیهوتحلیل اطلاعات بدست آمده از مصاحبه نیمهساختاریافته در چند مرحله و با استفاده از تحلیل مضمون صورت گرفت است. برای حصول اطمینان از اعتبار نتایج بدست آمده از ممیزی بازبینی اعضاء استفاده شد. نتایج بدست آمده از پژوهش نشان داد که میتوان شایستگیهای اعضای هیئت علمی در ارتباط با سه عنصر برنامه درسی را در 20 شایستگی طبقهبندی کرد و همچنین از پنج راهبرد برای بالنده کردن اعضای هیئت علمی استفاده کرد. در نتیجه با استفاده از راهبردهای درس پژوهی، کارگاههای آموزشی مناسب، منتورینگ، فرصت مطالعاتی و دعوت از اساتید برجسته میتوان شایستگیهای اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان در ارتباط با برنامه درسی را بهبود بخشید.
علی اکبر امین بیدختی؛ محمدحسن پرداختچی؛ سعادت علی یاری
دوره 16، شماره 56 ، فروردین 1401، صفحه 34-47
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی معیارهای صلاحیت حرفهای معلمان دوره ابتدایی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی با تاکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را معلمان مدارس ابتدایی شهرستان پرند (160 نفر) تشکیل می دادند. برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی مورگان استفاده شد و تعداد 113 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که گزینش آنها به شکل تصادفی ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی معیارهای صلاحیت حرفهای معلمان دوره ابتدایی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی با تاکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را معلمان مدارس ابتدایی شهرستان پرند (160 نفر) تشکیل می دادند. برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی مورگان استفاده شد و تعداد 113 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که گزینش آنها به شکل تصادفی – طبقه ای متناسب صورت گرفت .جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد سنجش صلاحیت معلمان با ضریب الفای کرانباخ 87% و روایی صوری و محتوایی آن با نظرات اساتید متخصص و خبره تایید و انجام شد . تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی و نرم افزار SPSS 21 صورت پذیرفت .نتایج پژوهش نشان داد که میانگین کلی 11 معیار مطرح شده (4.38) از میانگین متوسط بالاتر بوده و معلمان از صلاحیت حرفهای نسبتاً خوبی برخوردار بوده اند و همه معیارهای ارائه شده با کسب نمرات بالاتر از میانگین کلی 3 از معیارهای صلاحیت حرفهای ایشان به شمار میروند و دو عامل فعالیت در جهت توسعه حرفهای( با میانگین 7.73) و طرحریزی و برنامهریزی آموزشی(با میانگین 7.26) از مهم ترین و موثرترین عوامل و 2 عامل سنجش و برقراری ارتباط با نتایج یادگیری(با میانگین 4.39) و مشارکت در امور اجرایی و مدیریتی(با میانگین 4.35) از کم اهمیتترین عوامل در صلاحیت حرفهای معلمان بوده است. واژههای کلیدی: معیارهای صلاحیت حرفهای، معلمان دوره ابتدائی
خدیجه ابوالمعالی الحسینی؛ مینا آتش سخن
دوره 16، شماره 56 ، فروردین 1401، صفحه 48-63
چکیده
هدف از این پژوهش ساخت و استانداردسازی پرسشنامه خودمدیریتی براساس طرح نماد در دانش آموزان دختر دورهی متوسطه بود. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود بود. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر دورهی متوسطهی اول و دوم مدارس غیر دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 بود. 300 دانشآموز به روش تصادفی خوشهای انتخاب شدند و پرسشنامه خودمدیریتی ...
بیشتر
هدف از این پژوهش ساخت و استانداردسازی پرسشنامه خودمدیریتی براساس طرح نماد در دانش آموزان دختر دورهی متوسطه بود. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود بود. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر دورهی متوسطهی اول و دوم مدارس غیر دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 98-97 بود. 300 دانشآموز به روش تصادفی خوشهای انتخاب شدند و پرسشنامه خودمدیریتی ساخته شده بر اساس طرح نماد را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها ابتدا از تحلیل عامل تأییدی استفاده شد و شاخصهای برازش در گام اول مطلوب نبود. پس از تلفیق گویهها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، بار دیگر از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد و شاخصهای برازش حاکی از تناسب مدل با دادههای گردآوری شده بود. براین اساس عاملهای هدفمندی، مهارت مدیریت زمان، مهارت مدیریت تغییر، مهارت مدیریت هیجانها، مهارت مدیریت ارتباطات، مهارت خود کنترلی، مهارت خود تنظیمی و مهارت خودمدیریتی انگیزشی مورد تأیید قرار گرفتند. برای بررسی همسانی درونی پرسشنامه خودمدیریتی ضریب آلفای کرونباخ مؤلفه ها استخراج شد. همسانی درونی کل پرسشنامه برابر 93/0 است و همسانی درونی مؤلفههای مذکور با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب معادل 76/0، 80/0، 68/0، 91/0، 87/0، 80/0، 71/0، 75/0 بود. ضرایب همبستگی بین مؤلفههای پرسشنامهی خودمدیریتی مثبت و معنادار بود. روایی همگرا و پایایی ترکیبی مؤلفههای پرسشنامه در حد نسبتا قابل قبولی بود. با توجه به ویژگیهای روانسنجی مطلوب این پرسشنامه به مشاوران تحصیلی و روانشناسان مدرسه توصیه میشود که از این پرسشنامه برای اندازهگیری خودمدیریتی در دانشآموزان دختر دورهی متوسطه استفاده کنند.
محمد باشکوه؛ زهرا پورامینی
دوره 16، شماره 56 ، فروردین 1401، صفحه 64-75
چکیده
بحران بیکاری به عنوان یک معضل، تمام جنبه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی یک جامعه را تحت تأثیر قرار داده و گاهی اثرات غیرقابل جبرانی بر جای میگذارد، دولتمردان کارآفرینی را به عنوان حل معظلات بیکاری در نظر می گیرند. در این میان دانشگاهها در ایجاد دانش جدید و ورود به این رقابتها و توسعه کارآفرینی بویژه در میان قشر تحصیلکرده نقش به ...
بیشتر
بحران بیکاری به عنوان یک معضل، تمام جنبه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی یک جامعه را تحت تأثیر قرار داده و گاهی اثرات غیرقابل جبرانی بر جای میگذارد، دولتمردان کارآفرینی را به عنوان حل معظلات بیکاری در نظر می گیرند. در این میان دانشگاهها در ایجاد دانش جدید و ورود به این رقابتها و توسعه کارآفرینی بویژه در میان قشر تحصیلکرده نقش به سزایی میتوانند داشته باشند از این رو با توجه به نقش و اهمیت کارآفرینی در دانشگاه ها، این پژوهش به تبیین مدل رفتار کارآفرینانه دانشگاهی با رویکرد سیستمی پرداخته است. پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی صورت گرفته است و برای استخراج ابعاد و مولفه های سیستم کارآفرینی دانشگاهی، با 15 نفر از کارآفرینان، خبرگان و اساتید با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی انجام شده است. یافته ها نشان داد؛ سیستم کارآفرینی دانشگاهی در قالب 7 مقوله اصلی، 29 مقوله فرعی و 110 مفهوم استخراج شد. مولفه های سیستم کارآفرینی دانشگاهی از درون داد(رفتار کارآفرینانه)، فرآیند(ویژگی کارافرینان، فرهنگ و سبک رهبری) و برون داد(نتایج و دستاوردها) تشکیل می یابد. از این رو استفاده از رویکرد سیستمی در دانشگاه ها ضمن تقویت تعاملات صنعت و دانشگاه، به ایجاد شرکت های خوشه ای، ثبت اختراعات و ابداعات دانشگاهی کمک کرده و میزان انتشارات و مقالات دانشگاهی را افزایش خواهد داد.
سیده زهرا فردوسی؛ مژگان سپاه منصور؛ افسانه قنبری پناه
دوره 16، شماره 56 ، فروردین 1401، صفحه 76-90
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای حمایتاجتماعیادراکشده و ادراکخویشتن در رابطه باورهایهوشی و انعطافپذیری شناختی با عملکرد تحصیلی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی در قالب الگوسازی مدل معادلات ساختاری ب ود. جامعه آماری تمامی دانشآموزان پسر و دختر پایه نهم دوره اول متوسطه شهر تهران درسال تحصیلی 98 -97 بودند که ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای حمایتاجتماعیادراکشده و ادراکخویشتن در رابطه باورهایهوشی و انعطافپذیری شناختی با عملکرد تحصیلی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی در قالب الگوسازی مدل معادلات ساختاری ب ود. جامعه آماری تمامی دانشآموزان پسر و دختر پایه نهم دوره اول متوسطه شهر تهران درسال تحصیلی 98 -97 بودند که 450 دانشآموز با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای بهعنوان نمونه انتخاب شد. اابزارهای پژوهش عبارتبود از پرسشنامه عملکردتحصیلی درتاج(1383)، باورهای هوشی(ITIS) عبدالفتاحویتس(2006)، انعطافپذیری شناختی(CFI) دنیسو وندروال(2010)، حمایت اجتماعی ادراکشده(MSPSS) زیمنتوهمکاران (1988) و ادراک خویشتن شوستروم(1962). دادههای پژوهش با استفا ده از مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافتهها حاکی از آن بود که حمایت ادراکشده در رابطه بین متغیر باورهایهوشی و عملکرد تحصیلی نقش میانجی را دارا نمیباشد. همچنین رابطه باورهایهوشی و عملکرد تحصیلی با نقش میانجی ادراک خویشتن نشان داد، اثر غیرمستقیم معنادار نمیباشند. یافته دیگر درزمینه نقش میانجیحمایتادراکشده در رابطه بین انعطافپذیریشناختی با عملکردتحصیلی نشان داد رابطه بین متغیرها دارای اثر غیرمستقیم و معنادار میباشد ولی ادراکخویشتن قادر نیست نقش میانجی دررابطه بین متغیر انعطافپذیری شناختی و عملکردتحصیلی ایفا نماید. میتوان نتیجه گرفت که در این گروه سنی(پایهنهم) انعطافپذیریشناختی بهصورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق حمایتاجتماعیادراکشده بر عملکردتحصیلی تأثیر میگذارد. یافتههای پژوهش برای سیاستگذاران عرصه آموزشوپرورش مفید است.
محمد امین زارعی؛ آزاد الله کرمی
دوره 16، شماره 56 ، فروردین 1401، صفحه 91-104
چکیده
هدف از پژوهش حاضر شناسایی مؤلفههای شایستگی معلمان و ارائهی چارچوبی جهت ارزشیابی آنان بود. این پژوهش در سال 1399 و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی انجام شد. جامعه آماری متخصصان علوم تربیتی و منابع مکتوب بودند که 11 نفر از متخصصان با استفاده از روش هدفمند و 20 منبع بعد از فیلترگذاری انتخاب شدند. در این پژوهش از مصاحبه نیمهساختار ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر شناسایی مؤلفههای شایستگی معلمان و ارائهی چارچوبی جهت ارزشیابی آنان بود. این پژوهش در سال 1399 و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی استقرایی انجام شد. جامعه آماری متخصصان علوم تربیتی و منابع مکتوب بودند که 11 نفر از متخصصان با استفاده از روش هدفمند و 20 منبع بعد از فیلترگذاری انتخاب شدند. در این پژوهش از مصاحبه نیمهساختار یافته با متخصصان و فیشبرداری از منابع برای گردآوری دادهها استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها بعد از مشخص شدن جملات کلیدی متون، به ترتیب کدها، زیر مقولات و مقولات تعیین شدند. در این پژوهش واحد ثبت "مضمون" بود. برای اطمینان از روایی یافتهها، از روش "بررسی توسط اعضا" و برای پایایی، از روش پایایی "توافق بین دو کدگذار" استفاده شد. در انتهای تحلیل محتوای استقرایی و با مقایسهی مستمر کدهای بهدستآمده، پنج مولفه شایستگی جهت ارزشیابی معلمان استخراج شد. این مولفهها عبارتند از: مهارت تربیتی، دانش تخصصی، صلاحیت اخلاقی و سلامت جسمانی و روانی و وضعیت دانشآموزان؛ که این شایستگیها را میتوان با روشهای مشاهدهی کلاس، فرم ارزشیابی عملکرد، نمونه کارهای معلمی و نمرات استاندارد دانش آموزان بررسی کرد. نتایج نشان داد به منظور آگاهی از کیفیت فعالیت معلمان، به جای تمرکز بر یک عامل، باید سیستم ارزشیابی موثر و مشخص استفاده کرد تا ضمن شناسایی نقاط قوت و ضعف معلمان، برنامه ریزی منطقی برای بهبود شرایط انجام شود.
مهدیه زیدابادی؛ روح اله باقری مجد
دوره 16، شماره 56 ، فروردین 1401، صفحه 103-114
چکیده
آینده پایدار با توسعه ذهنیت جهانی ازطریق پرورش مهارتها و نوآوری در دانشگاههای پایدار شکل میگیرد. در این راستا هدف پژوهش، تحلیل کانونی پرورش مهارتهای مبتنی بر توسعه پایدار بر شایستگی نوآوری دانشجویان مهندسی دانشگاه سیستان و بلوچستان بوده است. روش پژوهش همبستگی بوده است که در جامعه دانشجویان تحصیلات تکمیلی گروه مهندسی دانشگاه ...
بیشتر
آینده پایدار با توسعه ذهنیت جهانی ازطریق پرورش مهارتها و نوآوری در دانشگاههای پایدار شکل میگیرد. در این راستا هدف پژوهش، تحلیل کانونی پرورش مهارتهای مبتنی بر توسعه پایدار بر شایستگی نوآوری دانشجویان مهندسی دانشگاه سیستان و بلوچستان بوده است. روش پژوهش همبستگی بوده است که در جامعه دانشجویان تحصیلات تکمیلی گروه مهندسی دانشگاه سیستان و بلوچستان با نمونه 265 نفری بر اساس روش تصادفی ساده در سال 1399 اجرا شده است. ابزار پژوهش دو پرسشنامه مبتنی بر مدل پرورش مهارتهای مبتنی بر توسعه پایدار مولدرز و فونسیکا (2018) و مبتنی بر مدل شایستگی نوآوری دانشجویان کیانین و باتر (2018) بوده است. پایایی براساس آلفای کرانباخ به ترتیب 88/0 و 79/0 و روایی تأییدی و محتویی در هر دو ابزار مناسب گزارش شده است. روش تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل کانونی و رگرسیون بوده است. نتایج نشان داد، بین کلیه مولفههایی پرورش مهارتهای مبتنی بر توسعه پایدار و شایستگی نوآوری دانشجویان مهندسی با ضریب تعیین 98/0 رابطه وجود دارد از طرفی کلیه مولفههای پرورش مهارتها قدرت پیش بینی مولفههای شایستگی فردی، بین فردی و شبکهای در نوآوری را دارند. میتوان گفت در ایجاد شایستگی نواوری دانشجویان، مهارتهای کلیدی بین-فردی، تفکر سیستمی، پیشبینی کننده، هنجاری و راهبردی نقش دارند و دانشگاهها با پرورش مهارتهای پایدار در جهت ایجاد شایستگی های نوآوری در شکل دهی آینده جامعه پایدار سازنده هستند.
حسن شهرکی پور؛ سعید ناصری؛ فردوس یادگاری
دوره 16، شماره 56 ، فروردین 1401، صفحه 115-130
چکیده
هدف اساسی پژوهش حاضر طراحی و برازش مدل مطلوب سازمان یاد گیرنده در آموزش و پرورش با تأکید بر مدیریت دانش بود. با استفاده از طرح متوالی اکتشافی (کیفی و کمی) این مطالعه در سال 1398 به انجام رسید. در فاز کیفی با انجام مصاحبه عمقی با 20 نفر از خبرگان حوزه مدیریت آموزشی و نیز مدیران آموزش و پرورش شهر تهران دادههای لازم جمعآوری شد. با استفاده ...
بیشتر
هدف اساسی پژوهش حاضر طراحی و برازش مدل مطلوب سازمان یاد گیرنده در آموزش و پرورش با تأکید بر مدیریت دانش بود. با استفاده از طرح متوالی اکتشافی (کیفی و کمی) این مطالعه در سال 1398 به انجام رسید. در فاز کیفی با انجام مصاحبه عمقی با 20 نفر از خبرگان حوزه مدیریت آموزشی و نیز مدیران آموزش و پرورش شهر تهران دادههای لازم جمعآوری شد. با استفاده از روش تحلیل مضمون و از نوع شبکه مضامین تحلیل شده و مدل مفهومی اندازهگیری شبکه ای سازمان یادگیرنده در آموزش و پرورش تهیه شد. نتایج کیفی پژوهش نشان داد که مدل مطلوب سازمان یاد گیرنده از شش مضمون فراگیر و در مجموع با 259 مضمون پایه ای به اشباع نظری رسیده است. در فاز کمی پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته داده های لازم از 226 نفر از مدیران و کارکنان آموزش و پرورش شهر تهران که با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شده بودند گردآوری شد. نتایج نشان داد که مدل تجربی از برازش نسبتاً مطلوبی برخوردار است و بعد مدیریت دانش با میزان 935/0 نسبت به پنج بعد دیگر در سنجش مدل تجربی سازمان یادگیرنده بیشترین سهم رادارد. براساس یافتههای این تحقیق میتوان نتیجه گرفت که با تاکید مدیریت دانش میتوان به رشد و شکوفایی سازمانها به ویژه در آموزش و پرورش کمک کرد.به عبارت دیگر، برای بهبود عملکرد سازمان ها و نهادهای مختلف می توان با تکیه بر مدیریت دانش در سازمانهای یادگیرنده تحول ایجاد کرد.
محمد درینی؛ علی اکبر آقاجانی افروزی؛ ندا طهماسبی روشن
دوره 16، شماره 56 ، فروردین 1401، صفحه 131-145
چکیده
هدف پژوهش حاضر یررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینی با نقش میانجی خودباوری، نگرش کارآفرینی، ذهنیت نسبت به کارآفرینی بوده است. روش پژوهش مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 482 نفر از دانشجویان دانشگاههای استان مازندران بود که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای، انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر یررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینی با نقش میانجی خودباوری، نگرش کارآفرینی، ذهنیت نسبت به کارآفرینی بوده است. روش پژوهش مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 482 نفر از دانشجویان دانشگاههای استان مازندران بود که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای، انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاسهای سنجش آموزش کارآفرینی (هندیاتی، 2020)، نگرش به کارآفرینی (جنا، 202) و احساس خودکارآمدی، ذهنیت نسبت به کارآفرینی و قصد کارآفرینی (واردنا و همکاران،2020) بود که پس از محاسبه روایی و پایایی آنها، بین نمونه توزیع و دادهها با استفاده از مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها نشان دادآموزش کارآفرینی بر خودباوری، ذهنیت و نگرش (عاطفی، شناختی و رفتاری) وقصد کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری داشته است وخودباوری بر ذهنیت و نگرش (عاطفی، شناختی و رفتاری) وقصد کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری داشته است و همین طوربعد عاطفی، رفتاری نگرش بر قصد کارآفرینی تأثیر داشت اما بعد شناختی بر قصد کارآفرینی تأثیر نداشته است. چراکه، آموزش میتواند بسترساز رشد مهارتها و توانمندیهای افراد کارآفرینی بوده است و این عامل با تأثیری که بر نگرش افراد در زمینه قابلیتهای خود میگذارد، احساس خودکارآمدی آنان را افزایش میدهد و ذهنیت مثیتی نسبت به کارآفرینی در آنان ایجاد کرده و قصد کارآفرینی آنان را تقویت میکند