انجمن پژوهشهای آموزشی ایرانپژوهش در نظامهای آموزشی2383-1324155420210923A Systematized Review of the Effective Leadership in Medical Universitiesمرور نظامیافته رهبری اثربخش در دانشگاههای علوم پزشکی518140877FAاعظم رحیم زاده کلالهدانشجوی دکتری آموزش عالی- گرایش مدیریت، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000-0002-3176-3284سعید غیاثی ندوشندانشیار، گروه مدیریت آموزشی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000-0002-4077-2166حمید رحیمیاندانشیار، گروه مدیریت آموزشی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000-0002-2808-0618علی خورسندی طاسکوهاستادیار، گروه مدیریت آموزشی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000-0003-1045-5562فضل اله احمدیاستاد، گروه پرستاری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران0000-0002-1961-7735Journal Article20210425Medical universities as suppliers of health system human resources need effective leaders to promote medical education status in the country. The present study is an attempt to review the literature on academic leadership and to identify research gaps related to this issue in medical universities. This systematized review was conducted by searching databases of ERIC, Pubmed, SID, Scopus, Web of Science, Emerald Proquest, and Google Scholar by appropriate keywords selected from the Medical Subject Headings (MeSH) documents related to academic leadership that were published between 2009- 2020. The retrieved articles were reviewed (n=505), and after deletion of duplicates, and according to the research inclusion and exclusion criteria 20 articles were reviewed. The quality of selected documents was appraised by MERSQI. Reviewing the selected studies indicated that the leadership studies are mostly conducted in Humanities universities. The studies on academic leadership in medical universities are mostly dealt with the relationship of characteristics of academic leaders and leadership styles. In medical universities, most of the managers who are physicians has not attended management and leadership programs and believe that they do not need to attend these programs. According to the findings of this study, only one research studied challenges and requirements of effective academic leadership in the country. Therefore, conducting qualitative studies on leadership in universities of medical sciences that provide an opportunity for deep study of experiences, beliefs and attitudes of academic leaders deem necessary.دانشگاههای علوم پزشکی بهعنوان سازمانهای تأمینکننده نیروی انسانی نظام سلامت نیازمند رهبرانی اثربخش بهمنظور ارتقاء جایگاه پزشکی کشور بودهاند. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی متون مرتبط با رهبری آکادمیک و تعیین شکافهای پژوهشی مرتبط با آن در دانشگاههای علوم پزشکی ایران بود. این مطالعه نظاممند با بررسی متون مرتبط با رهبری آکادمیک اثربخش در فاصله زمانی سالهای 2009 تا 2020 در پایگاههای دادهای اریک، پابمد، اسکوپوس، وب آو ساینس، امرالد، سید، پروکوئست و گوگل اسکالر و با استفاده از کلیدواژههای مرتبط برگرفته از سر عنوانهای موضوعی (مش) انجام گرفت. متون مرتبط انتشاریافته (505 مقاله) بررسی و پس از حذف موارد تکراری تعداد 20 مقاله بر اساس معیارهای ورود و خروج از مطالعه انتخاب و موردبررسی قرار گرفت. کیفیت مقالات واجد شرایط برای ورود به مطالعه با ابزار مرسکی موردبررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه حاضر مؤید آن است که پژوهشهای انجامشده در حوزه رهبری آکادمیک در کشورمان عمدتاً مربوط به دانشگاههای علوم انسانی است. مطالعات انجامشده در زمینه رهبری آکادمیک در دانشگاههای علوم پزشکی، بیشتر به بررسی ویژگی رهبران آکادمیک و سبکهای رهبری پرداخته است. مدیران که عمدتاً پزشک بودند هیچیک از دورههای مدیریت و رهبری را نگذراندهاند و خود را نیازمند گذراندن این دورهها نمیدانند. ازآنجاکه بر اساس یافتههای این پژوهش تنها یک مطالعه به بررسی چالشها و الزامات رهبری آکادمیک اثربخش در دانشگاههای علوم پزشکی کشور پرداخته بود انجام مطالعاتی با رویکرد کیفی در زمینه رهبری آکادمیک اثربخش در دانشگاههای علوم پزشکی که امکان بررسی عمیق تجارب، عقاید و نگرش رهبران آکادمیک را میسر مینماید ضروری بود.https://www.jiera.ir/article_140877_f9283168bd8416e537b4c722bb5d296d.pdfانجمن پژوهشهای آموزشی ایرانپژوهش در نظامهای آموزشی2383-1324155420210923A Meta-Analysis of Individual, Familial, and School Factors Affecting Academic Performance and Dropout among High School Studentsفراتحلیل تأثیر عوامل فردی، آموزشگاهی و خانوادگی در عملکرد تحصیلی دانشآموزان دبیرستانی1832120911FAبایرامعلی رنجگردانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایران0000-0002-2763-9336مالک میرهاشمیدانشیار گروه روانشناسی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایرانحسن پاشاشریفیاستاد گروه روانشناسی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایرانJournal Article20190917The aim of present meta-analysis was to examine the effects of personal, family and schooling factors on academic performance and droppout among Iranian secondary students. The published and archived researches in journals, databases, and printed ones relating to academic achievement and dropout have collected. According to the inclusion criteria, 65 articles included in the analysis. After coding the articles, using Orwin’s method, 98% inter-rater agreement among raters have been gained. The random-effect model of DerSimonien and Laird was used with software. It was revealed that in predicting academic achievement, the average effect sizes for all factors and combination of factors 0.270(95CI%:0.218-0.321, Z=9.801, P<0.001) and for dropout 0.521(95CI%:0.404-0.621, Z=7.580, P<0.001). According to the findings, it was revealed that in academic achievement, personal factors and in dropout, schooling factors play main roles, so it is recommended to pay attention to the personal characteristic of students and constructive interactions among parents with youth and school staff.فراتحلیل حاضر نقش عوامل فردی، آموزشگاهی و خانوادگی در عملکرد تحصیلی دانشآموزان دورههای اول و دوم مقطع متوسطه را بهطور نظامدار مرور کرده است. کلیه پژوهشهای چاپشده در مجلات، سایتهای رسمی نگهداری و آرشیو مقالات علمی در حوزه افت و پیشرفت تحصیلی جمعآوری و تعداد 65 مقاله مرتبط با در نظر گرفتن ملاکهای ورود وارد تحلیل شدند. مقالات بعد از کدگذاری و ارزیابی میزان توافق داوران از طریق روش Orwin، به دلیل وجود ناهمگونی، با روش مدل اثرات تصادفی DerSimonian and Laird تحلیل شدند. اندازه اثر ترکیبی در پیشرفت تحصیلی 270/0 (001/0P<، 801/9z=، 321/0-218/0: % 95CI) معنادار و بالای متوسط و در افت تحصیلی 521/0 (001/0P<، 580/7z=، 621/0-404/0: % 95CI) بود. با توجه به اینکه مهمترین عامل در حوزه پیشرفت تحصیلی ویژگیهای فردی دانشآموزان و در افت تحصیلی ویژگیهای خانوادگی بود، پیشنهاد میگردد به رشد ویژگیهای فردی در دانشآموزان و توجه خانوادهها به تعاملات سازنده با فرزندان و همچنین مشارکت با اولیای مدرسه، توجه بیشتری مبذول گردد.https://www.jiera.ir/article_120911_dad247c96416ca95cedc8556b6d56aad.pdfانجمن پژوهشهای آموزشی ایرانپژوهش در نظامهای آموزشی2383-1324155420211012Designing and Validation of Social Entrepreneurship Model for Higher Education in Iranطراحی و اعتباریابی الگوی کارآفرینی اجتماعی نظام آموزش عالی ایران3350147877FAدانیال داوودی راددانشآموخته دکتری مدیریت آموزشی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانعباس عباس پوراستاد گروه مدیریت آموزشی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانمحمدرضا میگونپوریاستادیار گروه کارآفرینی در فناوری، دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20190817The present study was conducted to design and validate a model for social entrepreneurship of higher education in Iran. This study was conducted using a Mixed Method. In the qualitative part of this study, a questionnaire was designed using the method of Grounded Theory and also interviews with 15 experts were conducted. The designed questionnaire was conducted with 384 students in public universities of Tehran. Purposive sampling method was used in the qualitative part whereas random classified sampling method was applied in the quantitative part. In addition, analysis of Structural Equation Modeling was used in the quantitative part whereas the results of the qualitative part were analyzed through Grounded Theory. The results showed that infrastructural, designers and curriculum planning specialists, student, tenure, lack of entrepreneurship future studies, economic, higher education policies, economic and social consequences, higher education management, cultural, social and curriculum and inefficient quality factors, are the factors of social entrepreneurship in Iran's higher education system, respectively. Therefore, in a general perspective, the phenomenon of the existential agency was identified.کارآفرینی اجتماعی، راهبردی اساسی برای توسعه پایدار است؛ آموزش عالی نیز، آبشخور تحولات بنیادین در نهادینهسازی کارآفرینی اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی الگوی کارآفرینی اجتماعی برای نظام آموزش عالی ایران بود. پژوهش حاضر از طریق روش تحقیق ترکیبی انجام شد. در بخش کیفی پژوهش، از طریق نمونهگیری هدفمند، با 15 نفر از صاحبنظران آموزش عالی مصاحبه به عمل آمد. بر این اساس، پرسشنامهای ساخته شد. در بخش کمی پژوهش نیز، از طریق نمونهگیری تصادفی، 384 نفر از دانشجویان دانشگاههای شهر تهران انتخاب و پرسشنامه روی آنها اجرا شد. دادههای پژوهش، در بخش کیفی، با روش نظریه زمینهای؛ و در بخش کمی، از طریق مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد، عوامل زیرساختی، طراحان و متخصصان برنامهریزی درسی، دانشجو، استاد، عدم آیندهپژوهی کارآفرینی، اقتصادی، سیاستهای آموزش عالی، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی، مدیریت آموزش عالی، عوامل فرهنگی، اجتماعی و برنامههای درسی و کیفیت ناکارآمد، عوامل کارآفرینی اجتماعی نظام آموزش عالی ایران هستند. بر این اساس، در یک چشمانداز کلی، پدیده کارآفرینی اجتماعی در آموزش عالی، به نام عاملیت وجودی شناسایی شد.https://www.jiera.ir/article_147877_8bbc4ff70e97dadd3c8df1389bb2d96d.pdfانجمن پژوهشهای آموزشی ایرانپژوهش در نظامهای آموزشی2383-1324155420210923تبیین مدل زمینهای راهبردها و پیامدهای مزیت رقابتی مبتنی بر توانمندسازی اعضای هیات علمی و اساتید دانشگاههاتبیین مدل زمینهای راهبردها و پیامدهای مزیت رقابتی مبتنی بر توانمندسازی اعضای هیات علمی و اساتید دانشگاهها5167133933FAصادق جهانگیریگروه مدیریت، واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایرانمسلم چرابینگروه مدیریت، واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایرانمحمد کریمیگروه مدیریت، واحد نیشابور، دانشگاه آزاد اسلامی، نیشابور، ایران0000-0003-3872-0719وحید ساعت چیانگروه علوم ورزشی و تربیتبدنی، دانشگاه بینالمللی امام رضا علیهالسلام، مشهد، ایران0000-0003-0265-4473Journal Article20210116Empowering the teaching staff is required for the development and progress of education-oriented organizations in the face of global changes. Therefore, the purpose of this study was to elaborate on the background model of strategies and consequences of competitive advantages based on the empowerment of faculty members and university professors. In this applied paper, a qualitative methodology based on the foundation theory was employed. The study population consisted of educational elites (faculty members and experienced professors) in non-profit and private universities and institutions of higher education in Mashhad. The subjects were selected using snowball sampling. The data collection tool was a semi-structured interview and the data obtained from the interviews were coded and analyzed. After grouping the codes, 10 main categories, 57 sub-categories and 50 concepts were obtained, which were organized in a paradigm model as strategies (strategic thinking, organizational transformation, organizational innovation and career innovation) and consequences (organizational culture development, organizational development, productivity and social development, environmental development and strategic thinking). The results suggested the process of developing competitive advantage strategies based on empowering university professors. Given the broad range of a university’s customers, it is recommended that the managers of higher education institutions develop expert projects to identify and foster the necessary capabilities and competencies for university professors, recruiting human resources based on their skills and capabilities. The universities will continue to grow in the field of education and research, and this growth will lead to the development of a competitive advantageتوانمندسازی کادر آموزشی، مسیر توسعه و پیشرفت سازمانهای آموزشمحور در مواجهه با تغییرات جهانی میباشد. از اینرو هدف تحقیق، تبیین مدل زمینهای راهبردها و پیامدهای مزیت رقابتی مبتنی بر توانمندسازی اعضای هیات علمی و اساتید دانشگاهها بود. به منظور تحقق این هدف از روششناسی کیفی و روش تحقیق نظریه داده بنیاد استفاده شد. جامعهی تحقیق شامل نخبگان آموزشی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی غیردولتی- غیرانتفاعی شهر مشهد (اعضای هیات علمی و اساتید باتجربه) بود و نمونهگیری آزمودنیها به صورت نظری و گلوله برفی صورت گرفت. ابزار جمعآوری دادهها، مصاحبه نیمهساختاریافته بود و دادههای حاصل از مصاحبهها به روش زمینهای، کدگذاری شده، تجزیه و تحلیل گردید. نتیجه گروهبندی کدها، نشاندهنده 10 مقوله-ی اصلی، 57 مقوله فرعی و 50 مفهوم بود که در قالب مدل پارادایمی شامل: راهبردها (تفکر راهبردی، تحول سازمانی، نوآوری سازمانی و نوآوری شغلی) و پیامدها (توسعه فرهنگ سازمان، توسعه سازمانی، ارتقای بهرهوری، توسعه اجتماعی، توسعه محیطی و پرورش تفکر راهبردی) میشود که "فرآیند راهبردهای ایجاد مزیّت رقابتی مبتنی بر توانمندسازی اساتید دانشگاهها جهت حصول پیامدها" را نشان میدهد. با توجه به طیف مخاطبان و مشتریان دانشگاه توصیه میشود که مدیران آموزش عالی در دانشگاهها طرحهای کارشناسی شده را جهت شناسایی و پیادهسازی توانمندیهای لازم برای اساتید دانشگاه اجرا کنند. همچنین نیروی انسانی را بر اساس توانمندیهای خود جذب و استخدام نمایند. بدیهی است دانشگاه در امور آموزش و پژوهش فقط در این صورت در عرصه رقابتهای کنونی موجود در محیط دانشگاهی بالندگی خود را حفظ کرده و این بالندگی باعث توسعه مزیت رقابتی خواهد شد.https://www.jiera.ir/article_133933_fdb504526d0f38e9931e0e97aa87e3ad.pdfانجمن پژوهشهای آموزشی ایرانپژوهش در نظامهای آموزشی2383-1324155420210923To Provide a Model to Predict the Addiction to Social Media based on Tendency Toward Narcissistic Personality and Need for Relatedness, Self-Approval of Studentsارائه مدل برای پیشبینی اعتیاد به شبکههای اجتماعی بر اساس گرایش به شخصیت خودشیفته و نیاز به ارتباط با میانجیگری نیاز به تأییدطلبی در دانشآموزان6879137639FAهایده حائریدانشجوی دکتری روانشناسی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانسیمین بشردوستاستادیار، گروه روانشناسی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانهائیده صابریاستادیار، گروه روانشناسی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانJournal Article20200815The aim of the study was to provide a model for prediction of addiction to social media based on tendency toward narcissistic personality and the need to communicate with mediation the approval of students. The descriptive research method and a sample of correlation schemes. The statistical population included all male and female high school students living in Tehran, and 300 students were selected applying multi-stage cluster random method. Research tools include: We employed the questionnaire of the tendency and extent of application of Momeni and Taghi Lou social Media (2016), Narcissist Personality Questionnaire,40-item version (NPI-40) (1988), Relationship Scale of primary needs Deci and Ryan (2000), the Confirmation Scale of the Questionnaire Ineffective Attitudes Ebrahimi & musavi (2008). The findings showed that there is a significant effect between tendency toward narcissistic personality, the need to communicate and the approval with social media addiction (p=0/01). Also, the proposed model had a good fit (c<sup>2</sup>/df=2/87, CFI=0.925, AGFI=0/887, GFI=0.973, RMSEA=0.079) and the results support the mediating role of the approval in relation to narcissistic personality and the need for communication and social media addiction. The conclusion was that the hypothetical research model was well-adapted using structural equation modeling (SEM), and the main research hypothesis was confirmed. According to the research results, in order to reduce addiction to social networks, the satisfaction of basic psychological needs (the need for communication and seeking approval) can be taught to families in the context of the parent-child relationship.هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل برای پیشبینی اعتیاد به شبکههای اجتماعی بر اساس گرایش به شخصیت خودشیفته و نیاز به ارتباط با میانجیگری نیاز به تأییدطلبی در دانشآموزان بود. روش پژوهش، توصیفی و از طرحهای توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشآموزان دختر و پسر پایه دهم دوره متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بود که از بین آنها با استفاده از روش تصادفی خوشهای چندمرحلهای ۳۰۰ دانشآموز انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه گرایش و میزان استفاده از شبکههای اجتماعی مؤمنی و تقی لو (۱۳۹۵)، پرسشنامه شخصیت خودشیفته نسخۀ 40 مادهای <strong>(</strong>NPI-40<strong>)</strong> (۱۹۸۸)، مقیاس نیاز به ارتباط پرسشنامه نیازهای اساسی روانشناختی Deci and Ryan (2000) و مقیاس تأیید طلبی پرسشنامه نگرشهای ناکارآمد ابراهیمی و موسوی (۱۳۸۷) استفاده شد و دادههای پژوهش با استفاده از روشهای تحلیل همبستگی و تحلیل مسیر موردبررسی قرار گرفتند. یافتههای پژوهش نشان داد که تأثیر معناداری بین گرایش به شخصیت خودشیفته و نیاز به ارتباط و نیاز به تأییدطلبی با اعتیاد به شبکههای اجتماعی وجود دارد (01/0=p). همچنین<strong> </strong>مدل<strong> </strong>پیشنهادی<strong> </strong>از<strong> </strong>برازش<strong> </strong>مطلوبی<strong> </strong>برخوردار<strong> </strong>بوده (27/106=<sup>2</sup><strong>c</strong>، 87/2=df<strong>/<sup>2</sup></strong><strong>c</strong>، 925/0= CFI، 973/0= GFI، 887/0 =AGFI و 079/0= RMSEA ) و<strong> </strong>نتایج<strong> </strong>از<strong> </strong>نقش<strong> </strong>میانجیگری<strong> </strong>تأییدطلبی<strong> </strong>در<strong> </strong>تأثیر<strong> </strong>شخصیت خودشیفته و نیاز به ارتباط و اعتیاد به شبکههای اجتماعی حمایت<strong> </strong>میکند<strong>.</strong> با توجه به نتایج پژوهش میتوان بهمنظور کاهش اعتیاد به شبکههای اجتماعی، ارضای نیازهای روانشناختی بنیادین (نیاز به ارتباط و تأیید طلبی) را در چارچوب<strong> </strong>و بافت<strong> </strong>رابطهی والد- فرزند به خانوادهها آموزش داد.https://www.jiera.ir/article_137639_694f679bbf20c46ea58a7fbb836a472d.pdfانجمن پژوهشهای آموزشی ایرانپژوهش در نظامهای آموزشی2383-1324155420210923Identifying and Presenting a Network of Organizational Coaching Themes for Universities Managersشناسایی و ارائه شبکه مضامین مربیگری سازمانی برای مدیران دانشگاهها8090141291FAمرسا آذردانشجوی دکتری مدیریت آموزشی، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایرانفریبا کریمیاستاد، گروه مدیریت آموزشی، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران0000-0002-8594-3790محمدعلی نادیاستاد، گروه مدیریت آموزشی، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایرانJournal Article20210114Coaching managers in the organization, as one of the effective methods in developing human resources, can be an essential skill for training employees and increasing effective employee behaviors. Therefore, the purpose of this study was to identify and present a network of organizational coaching topics for university managers, which was done qualitatively. The research method was inductive content analysis with inductive approach. The field of research was 45 titles of text contained in scientific databases from 1999 to 2019. Findings showed that after eliminating duplicate themes and summarizing similar themes, 50 basic themes, then 9 organizing themes (development of organizational interactions, participatory management, formation of efficient teams, emphasis on human relations, ethics, human resource development, goal orientation, formulation) Performance indicators (organizational learning cycle design) and finally 3 categories of inclusive themes were identified under the headings of (Organizational synergy, humanistic approach and process-oriented). Using the opinion of experts and university professors, its content validity was obtained using the Lawshe method and all themes were confirmed. Also, using Holsti's method, the reliability of this step was 0.94. Finally, a network of themes for universities managers was designed and presented.مربیگری مدیران در سازمان بهعنوان یکی از روشهای کارآمد در پرورش منابع انسانی، میتواند یک مهارت ضروری برای آموزش کارکنان و افزایش رفتارهای اثربخش کارکنان باشد. لذا هدف این پژوهش، شناسایی و ارائه شبکه مضامین مربیگری سازمانی برای مدیران دانشگاهها بود که به روش کیفی انجام شد. روش پژوهش کیفی از نوع تحلیل مضمون با رویکرد استقرایی بود. حوزه پژوهش 45 عنوان متن مندرج در سایتهای علمی از سالهای 1999 تا 2019 بود. یافتهها نشان داد بعد از حذف مضامین تکراری و تلخیص مضامین مشابه 50 مضمون پایه، سپس 9 مضمون سازمان دهنده (توسعه تعاملات سازمانی، مدیریت مشارکتی، تشکیل گروههای کارآمد، تأکید بر روابط انسانی، اخلاقمداری، توسعه منابع انسانی، هدف مداری، تدوین شاخصهای عملکرد، طراحی چرخه یادگیری سازمانی) و درنهایت 3 دسته مضمون فراگیر تحت عنوان (همافزایی سازمانی، رویکرد انسانگرایانه و فرآیندمحوری) شناسایی شد. با استفاده ازنظر صاحبنظران و اساتید دانشگاه روایی محتوایی آن با استفاده از روش لاوشه به دست آمد و همه مضامین تأیید شدند. همچنین با استفاده از روش هولستی پایایی این مرحله 94/0 به دست آمد. درنهایت شبکه مضامین مربیگری سازمانی برای مدیران دانشگاهها طراحی و ارائه شد.https://www.jiera.ir/article_141291_9c253865a00d6a06d92330c543efcbd9.pdfانجمن پژوهشهای آموزشی ایرانپژوهش در نظامهای آموزشی2383-1324155420210923Investigating the Effect of Physical Factors on the Development of Student Sport with the Mediating Role of Human Capitalبررسی تأثیر عوامل کالبدی بر توسعه ورزش دانشآموزی با نقش میانجی سرمایه انسانی91102143995FAاحمد محمودیاستادیار، گروه مدیریت ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0001-7579-2274سحر پیرجمادیدکتری مدیریت ورزشی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانمحسن کوثری پوردانشجوی دکتری مدیریت ورزشی، دانشگاه پیام نور، مرکز تحصیلات تکمیلی تهران، ایرانJournal Article20210413The development of student sport is an important part of socio-economic development that can increase social vitality and national productivity. the main purpose of this study was to investigate the effect of physical factors on the development of student sport with the mediating role of human capital in Tehran. The research method was correlation with (SEM) design. The statistical population included experts of the deputy of physical education and health of the ministry of education, experts of the general directorate of education, education departments of 19 regions and physical education teachers in Tehran, 263 of whom were selected by purposive cluster sampling. To collect data, three questionnaires Momenizadeh physical factors (2018), Shakrian human capital (2014) and Ansari development of student sport (2020) were used. The validity of the questionnaire was confirmed by experts and its reliability was obtained using Cronbach's alpha for all three questionnaires above 0.7. Descriptive and inferential statistics were used. physical factors and human capital had a significant positive effect on the development of student sport, physical factors had a significant positive effect on human capital. In addition human capital has a mediating role in the relationship between physical factors and the development of student sport. The results of this study emphasize the need to strengthen indicators such as appropriate and adequacy of infrastructure, facilities, aesthetics, security and safety, accessibility, professional and social competence, motivation and ability leadership of sport teachers to achieve the goals development of student sport, especially the psychological and skill dimension.توسعه ورزش دانشآموزی بخش مهمی از توسعه اقتصادی اجتماعی است که میتواند موجب افزایش نشاط اجتماعی و بهرهوری ملی شود. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر عوامل کالبدی بر توسعه ورزش دانشآموزی با نقش میانجی سرمایه انسانی شهر تهران بود. روش پژوهش همبستگی با طرح مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان معاونت تربیتبدنی و سلامت وزارت آموزشوپرورش، کارشناسان اداره کل آموزشوپرورش، ادارات آموزشوپرورش مناطق 19 گانه و معلمان تربیتبدنی شهر تهران بودند که تعداد 263 نفر از آنان به روش نمونهگیری خوشهای هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. بهمنظور جمعآوری دادهها از سه پرسشنامه عوامل کالبدی مؤمنی زاده (1396)، سرمایههای انسانی شاکریان (1392) و توسعه ورزش دانشآموزی انصاری (1399) استفاده شد. روایی پرسشنامه توسط متخصصان تأیید و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ برای هر سه پرسشنامه بالای 7/0 به دست آمد. در تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. بر اساس نتایج مشخص شد که عوامل کالبدی و سرمایه انسانی بر توسعه ورزش دانشآموزی اثر مثبت معناداری داشتند، همچنین عوامل کالبدی بر سرمایه انسانی اثر مثبت معناداری داشتند. بهعلاوه مشاهده شد که سرمایه انسانی در ارتباط بین عوامل کالبدی و توسعه ورزش دانشآموزی نقش میانجی دارد. نتایج این پژوهش بر لزوم تقویت شاخصهایی از قبیل مناسب و کافی بودن زیرساختها، تسهیلات، زیباییشناختی، امنیت و ایمنی، دسترسی، شایستگی حرفهای و اجتماعی، انگیزش و توانایی رهبری معلمان تربیتبدنی در جهت دستیابی به اهداف توسعه ورزش دانشآموزی بهویژه بعد روانی و مهارتی تأکید دارد.https://www.jiera.ir/article_143995_a6efaa7e05821bab1361d2aac946feea.pdfانجمن پژوهشهای آموزشی ایرانپژوهش در نظامهای آموزشی2383-1324155420210923Structural Relationships between Mathematical Academic Beliefs and Mathematical Anxiety Mediated by Academic Hardiness in Male High School Students in District 4 of Tehranنقش واسطه ای سرسختی تحصیلی در رابطه بین باورهای تحصیلی ریاضی با اضطراب ریاضی در دانش آموزان104114144837FAمنصور بلالیدانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، گروه روانشناسی، واحد بابل، دانشگاه آزاد اسلامی، بابل، ایرانجمال صادقیاستادیار گروه روانشناسی، واحد بابل. دانشگاه آزاد اسلامی، بابل، ایران0000-0002-8979-207Xعلیرضا همایونیاستادیار گروه روانشناسی، واحد بندرگز، دانشگاه آزاد اسلامی، بندرگز، ایرانJournal Article20210418The aim of this study was to investigate the mediating role of academic rigidity in the relationship between mathematical academic beliefs and mathematical anxiety in students. The research method was descriptive-correlation based on structural equations. The statistical population of the present study consisted of all 2710 male students of the first year of the ninth grade of public schools in Tehran's 4th district in the academic year 1399-1400. In this study, 300 people were selected as a sample size by a two-stage cluster sampling method. To collect data, Plick and Parker (1982) Mathematical Anxiety Questionnaire, Leder and Forges (2002) Mathematical Academic Beliefs Questionnaire, Academic Hardness Questionnaire were collected. Benshik et al. (2005) were used. Structural regression equations with SPSS18 and AMOS23 software were used to analyze the data. Findings showed that academic math beliefs and academic toughness have a direct effect on math anxiety in students. Also, mathematical academic beliefs have a significant effect on mathematical anxiety through the mediation of academic hardiness in students. In general, the research model was approved. The present study shows the importance of cognitive factors in explaining mathematical anxiety.هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای سرسختی تحصیلی در رابطه بین باورهای تحصیلی ریاضی با اضطراب ریاضی در دانش آموزان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی 2710 دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه پایه نهم مدارس دولتی منطقه 4 تهران در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. در این پژوهش 300 نفر به عنوان حجم نمونه به روش خوشه ای دو مرحله ای دانش آموزان انتخاب شدند، جهت جمعآوری داده ها از پرسشنامه اضطراب ریاضی پلیک و پارکر (1982)، پرسشنامه باورهای تحصیلی ریاضی لدر و فورگز (2002)، پرسشنامه سرسختی تحصیلی بنشیک و همکاران (2005) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات رگرسیونی ساختاری با نرم افزار SPSS18 و AMOS23 استفاده شد. یافته ها نشان داد که باورهای تحصیلی ریاضی و سرسختی تحصیلی بر اضطراب ریاضی در دانش آموزان اثر مستقیم دارند. همچنین باورهای تحصیلی ریاضی بر اضطراب ریاضی با میانجیگری سرسختی تحصیلی در دانش آموزان اثر معنی داری دارد. به طور کلی مدل پژوهش تایید شد. پژوهش حاضر نشانگر اهمیت عوامل شناختی در تبیین اضطراب ریاضی است.https://www.jiera.ir/article_144837_78344c2a3c1f47166256c4e588688fc0.pdfانجمن پژوهشهای آموزشی ایرانپژوهش در نظامهای آموزشی2383-1324155420210923Design and Validation of Brain-based Aesthetic Curriculumطراحی و اعتبارسنجی برنامههای درسی زیباشناسانه مغزمحور114125140879FAمدینه علیخانی گلهدانشجوی دکتری برنامهریزی درسی، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایرانمریم براتعلیاستادیار، گروه برنامهریزی درسی، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران1111111111111111جهانبخش رحمانیاستادیار، گروه برنامهریزی درسی، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایرانمهدی دهباشیاستاد، گروه فلسفه، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20210102The aim of the present study was to design and validate brain-oriented aesthetic curricula. The present study has analyzed qualitative content analysis method, deductive categorization system, and new and innovative international researches in relation to brain-based aesthetics. The field of research includes all printed and electronic sources. By sequential purposeful sampling method and through fish taking tools, information is collected and analyzed in three stages of open, axial and selective coding, and then the categories of the presentation model. In order to validate and evaluate the fit of the model, it has been provided to a number of specialists in planning, curriculum, neuroscience and educational sciences, and their corrective opinions have been applied in the final model after obtaining the Kappa Cohen agreement coefficient. The results showed that the categories with higher priority and high factor load in these elements were as follows: The target element includes: visualization in learning and strengthening the brain in all activities. Content element includes: description of the function of the cognitive skills of the brain, flexibility of the brain. The element of teaching-learning strategies includes: raising the level of motivation, providing opportunities for thinking. The environment element includes: happy environment, active learning environment, aesthetic environment. The element of evaluation includes: paying attention to individual differences, using continuous and practical techniques. Therefore, according to the agreement coefficient of experts, it can be said that the proposed model for designing curricula can be appropriate in some courses and at certain ages.هدف از انجام تحقیق حاضر، طراحی و اعتبارسنجی برنامههای درسی زیباییشناسانه مغزمحور بود. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای کیفی، نظام مقولهبندی قیاسی به واکاوی متون و پژوهشهای بینالمللی نو و بدیع در ارتباط با زیباییشناسی مغز محور پرداخته است. حوزه پژوهش شامل کلیه منابع چاپی و الکترونیکی بوده با روش نمونهگیری هدفمند متوالی و از طریق ابزار فیشبرداری، اطلاعات جمعآوریشده و در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته است و سپس مقولههای الگوی ارائهشده جهت اعتبارسنجی و بررسی برازش الگو، در اختیار تعدادی از متخصصان برنامهریزی درسی و علوم مغز و اعصاب و علوم تربیتی قرار گرفته و نظرات اصلاحی آنها پس از گرفتن ضریب توافق کاپای کوهن، در الگوی نهایی اعمال گردیده است. یافتهها نشان داد که مقولههای دارای اولویت بیشتر و بار عاملی بالا در این عناصر به ترتیب زیر بودهاند: عنصر هدف شامل: تجسم در یادگیری و تقویت مغز در تمام فعالیتها. عنصر محتوا شامل: تشریح کارکرد مهارتهای شناختی مغز، انعطافپذیری مغز. عنصر استراتژیهای یاددهی– یادگیری شامل: بالا بردن سطح انگیزش، فراهم کردن فرصت اندیشیدن. عنصر محیط شامل: محیط شاد، محیط یادگیری فعال، محیط زیباییشناسانه. عنصر ارزشیابی شامل: توجه به تفاوتهای فردی، استفاده از تکنیک مستمر و عملی است؛ بنابراین بنا به ضریب توافق متخصصان میتوان گفت که الگوی ارائهشده جهت طراحی برنامههای درسی میتواند در بعضی دورهها و در بعضی سنین مناسب باشد.https://www.jiera.ir/article_140879_6be5ddf2b21d73c4aa7aea9e3f102066.pdfانجمن پژوهشهای آموزشی ایرانپژوهش در نظامهای آموزشی2383-1324155420210923The Mediating Role of Academic Motivation in the Relationship between Intelligence Beliefs and Self-Worth among Female Schoolنقش میانجی انگیزش تحصیلی در رابطه بین باورهای هوشی و خودارزشمندی در میان دانشآموزان دختر126136140855FAمحمد یمینیاستادیار گروه روانشناسی تربیتی، واحد بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد، ایرانحسین مهدیاناستادیار گروه روانشناسی تربیتی، واحد بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد، ایرانفرشته رحمتیدانشجوی دکتری گروه روانشناسی تربیتی، واحد بجنورد، دانشگاه آزاد اسلامی، بجنورد، ایرانJournal Article20201027This study aimed to determine the mediating role of academic motivation in the relationship between IQ and academic resilience. This research was a survey research with correlation study (structural equations). The sample consisted of 350 high school female students in Bojnourd in the academic year of 2015-2016 who were selected by multistage cluster sampling. Sample members completed the Samutelz Resilience Questionnaire (2004), Harter Academic Motivation Questionnaire (1981), and Abdul Fattah and Yates (2006) Intelligence Beliefs. Data analysis was performed using SPSS-21 and AMOS-21 software and structural equation modeling method. The results showed that there was a significant relationship between academic motivation, IQ and academic resilience (P<0.01), but academic motivation did not play a significant mediating role between IQ and academic resilience (P <0.05). According to the results, it can be said that IU beliefs and academic motivation are very important in the formation of academic resilience, but academic motivation alone can play a mediating role between IQ beliefs and academic resilience and it is necessary to influence others. Psychological and contextual variables to be examined.هدف از انجام این پژوهش تعیین نقش انگیزش تحصیلی در رابطه بین باورهای هوشی و خودارزشمندی بود. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ نحوه گرداوری دادهها در زمره پژوهشهای توصیفی از نوع همبستگی و ازلحاظ روش در زمره پژوهشهای کمی بود. جامعه پژوهش حاضر عبارت بود از کلیه دانشآموزان دختر متوسطه شهر بجنورد در سال تحصیلی 1398-1397 بود که 350 نفر با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، انتخاب شدند. جهت سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامههای خودارزشمندی Crocker و همکاران (2003)، انگیزش تحصیلی Harter (1981) و باورهای هوشی Abdul Fattah and Yates (2006) را تکمیل نمودند. نتایج ماتریس همبستگی نشان داد که بین انگیزه تحصیلی، باورهای هوشی و خودارزشمندی روابط معناداری یافت شد. باورهای هوشی بر خودارزشمندی دارای ضریب تأثیر 61/0(استاندارد نشده) بودند که آماره بحرانی مربوط به اثر مستقیم باورهای هوشی و انگیزه تحصیلی بر خودارزشمندی مثبت و در سطح 05/0 معنادار بود؛ یعنی باورهای هوشی بر انگیزه تحصیلی تأثیر مستقیم مثبت نداشت. با توجه به نتایج حاصله میتوان گفت باورهای هوشی و انگیزش تحصیلی از اهمیت بالایی در شکلگیری خودارزشمندی برخوردارند. انگیزش تحصیلی به تنهایی قادر به ایفای نقش میانجی گرانه بین باورهای هوشی و خودارزشمندی بود. لذا در تبیین یافتهها میتوان گفت انگیزش پیشرفت تحصیلی، تنها پیامد هوش فردی یا امکانات سختافزاری موجود در محیطهای اجتماعی نیست، بلکه جنبههای روانشناختی افراد مانند باورهای هوشی و خودارزشمندی نیز در آن نقش اساسی دارند.https://www.jiera.ir/article_140855_3d137d60dd110123f64fabbbd1657580.pdfانجمن پژوهشهای آموزشی ایرانپژوهش در نظامهای آموزشی2383-1324155420210923The Effectiveness of Science, Technology, Engineering, and Mathematics based Education in Solar Energy Context on Attitude and Academic Achievement of Female Studentsتأثیر آموزش با رویکرد تلفیقی علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات در بافتار انرژی خورشیدی بر نگرش و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دختر137151144876FAفاطمه شهبازلودانشجوی کارشناسی ارشد آموزش شیمی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی، تهران، ایرانرسول عبداله میرزائیدانشیار، گروه شیمی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی، تهران، ایران0000-0002-1954-2059Journal Article20210513The integrated approach of science, technology, engineering and mathematics (STEM) has been introduced in order to create a new development in the effective teaching of science and its relationship with daily life in recent years. The present study was designed to investigate the effect of this approach on attitudes and academic achievement. The study population consisted of ninth grade female secondary school students in Qarchak city in the academic year 2020-2021 and the convenience sampling consisted of 143 people who were selected by random sampling in two groups of control and experimental. The Students in the experimental group were educated in solar energy for 7 sessions (each session: 35 minutes) with a STEM based approach. Covariance analysis and independent t-test showed that teaching science with the STEM based approach increased students' attitude in STEM and had a significant effect on their learning in science. Also, according to Pearson correlation test, there is a significant correlation between attitudes in STEM and academic achievement.رویکرد تلفیقی علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات (استم) در راستای ایجاد تحولی نو در آموزش اثربخش علوم و ارتباط آن با زندگی روزمره در سالهای اخیر معرفی شده است. مطالعه حاضر بهمنظور بررسی تأثیر این رویکرد بر نگرش و پیشرفت تحصیلی علوم طراحی شد. پژوهش حاضر، نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون بوده و جامعه پژوهش، دانشآموزان دختر پایه نهم دوره اوّل متوسطه شهرستان قرچک در سال تحصیلی 1400-1399 و بهصورت نمونه در دسترس به تعداد 143 نفر دانشآموز است که به طریق تصادفی ساده در دو گروه کنترل (71 نفر) و آزمایش (72 نفر) گمارده شدند. دانشآموزان گروه آزمایش در مبحث انرژی خورشیدی به مدت 7 جلسه (35 دقیقهای) تحت آموزش مبتنی بر استم بهصورت مجازی از طریق پلتفرم دانشآموزی شاد قرار گرفتند. بررسی دادهها با تحلیل کوواریانس و آزمون تی مستقل به ترتیب نشان داد که آموزش علوم با رویکرد استم باعث افزایش نگرش دانشآموزان شده و تأثیر معناداری بر یادگیری آنان در آزمون پیشرفت تحصیلی داشته است. همچنین بر اساس آزمون همبستگی پیرسون، همبستگی معنادار بین نگرش در استم با پیشرفت تحصیلی وجود دارد.https://www.jiera.ir/article_144876_82ecf2908829f844716097929f69dfd6.pdfانجمن پژوهشهای آموزشی ایرانپژوهش در نظامهای آموزشی2383-1324155420210923The Modeling the Acquisition of Scientific Authority in Medical Education with Responsive Education Approachتدوین و پیاده سازی رویکرد آموزش پاسخگو در مدلسازی کسب مرجعیت علمی در آموزش پزشکی152163147476FAطاهره سازمنددانشجوی دکتری مدیریت آموزشی، واحد ساری، دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایرانکیومرث نیازآذریاستاد، گروه مدیریت آموزشی، واحد ساری، دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایرانمحمد صالحیدانشیار، گروه مدیریت آموزشی، واحد ساری، دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایرانJournal Article20210319The aim of this study is modeling the acquisition of scientific authority in medical education with responsive education approach. The research design is also qualitative with Grounded Theory method. Using sampling method of "samples containing enriched data", an in-depth interviews were conducted with 25 university experts at Mazandaran University of Medical Sciences and other medical universities (in the cities of Tehran, Babol, etc.). The results indicated that modeling of the acquisition of scientific authority in medical education with responsive education approach has five dimensions: 1. Culture and value creation, 2. Ontology and capacity building of knowledge, 3. Commercialization and market orientation, 4. Structure of scientific centers of treatment and 5. Planning and policy making and 16 components as: 1. New discourses, 2. Self-esteem culture, 3. Innovation culture, 4. Futuristic culture, 5. Requirement setting, 6. Education priorities, 7 Human resource management, 8. Thinking and planning, 9. Commercialization of scientific products, 10. Monitoring of commercialization programs, 11. Scientific freedom, 12. Enabling structures, 13. Application of technologies, 14. Implementation of the comprehensive plan document,15. General Health System Policies and 16. The evolution and innovation of medical science education.هدف از پژوهش حاضر، تدوین و پیادهسازی رویکرد آموزش پاسخگو در مدلسازی کسب مرجعیت علمی در آموزش پزشکی بود. طرح پژوهش از نوع کیفی با روش داده بنیاد بوده است. جامعه پژوهش گروهی از خبرگان دانشگاهی در دانشگاه علوم پزشکی مازندران بودند که 25 نفر از آنها بر اساس اصل اشباع نظری با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از مصاحبههای عمیق ساختاریافته استفاده شد. سپس دادههای جمعآوریشده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرمافزار MAXqda 24 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها حاکی از آن بود که مدل کسب مرجعیت علمی در آموزش پزشکی با رویکرد آموزش پاسخگو دارای 5 بعد به شرح 1. فرهنگسازی و ارزشآفرینی، 2. بسترشناسی و ظرفیتسازی دانش، 3. تجاریسازی و بازار گرایی، 4. ساختار مراکز علمی حوزهی درمان و 5. برنامهریزی و سیاستگذاری و 16 مؤلفه به شرح 1. گفتمانهای نو، 2. فرهنگ خودباوری، 3. فرهنگ نوآوری، 4. فرهنگ آیندهنگری، 5. تعیین الزامات، 6. اولویتهای آموزش، 7. مدیریت منابع انسانی، 8. تفکر و برنامهریزی، 9. تجاریسازی تولیدات علمی، 10. پایش برنامههای تجاریسازی، 11. آزادی علمی، 12. ساختارهای توانا ساز، 13. کاربرد فنّاوریها، 14. اجرای مفاد سند نقشه جامع، 15. سیاستهای کلی نظام سلامت و 16. تحول و نوآوری آموزش علوم پزشکی است. درنتیجه میتوان گفت که کسب مرجعیت علمی در علوم پزشکی در منطقه مستلزم توجه همزمان به ابعاد آموزش، پژوهش، برقراری زیرساختهای لازم در این حیطه است لذا برای کسب مرجعیت علمی باید به دانشگاهها بهعنوان یک مجموعه یکپارچه نگری است.https://www.jiera.ir/article_147476_787f09ac7b2e64625c48280f137fd0ef.pdf