صادق جهانگیری؛ مسلم چرابین؛ محمد کریمی؛ وحید ساعت چیان
دوره 15، شماره 54 ، مهر 1400، ، صفحه 51-67
چکیده
توانمندسازی کادر آموزشی، مسیر توسعه و پیشرفت سازمانهای آموزشمحور در مواجهه با تغییرات جهانی میباشد. از اینرو هدف تحقیق، تبیین مدل زمینهای راهبردها و پیامدهای مزیت رقابتی مبتنی بر توانمندسازی اعضای هیات علمی و اساتید دانشگاهها بود. به منظور تحقق این هدف از روششناسی کیفی و روش تحقیق نظریه داده بنیاد استفاده شد. جامعهی ...
بیشتر
توانمندسازی کادر آموزشی، مسیر توسعه و پیشرفت سازمانهای آموزشمحور در مواجهه با تغییرات جهانی میباشد. از اینرو هدف تحقیق، تبیین مدل زمینهای راهبردها و پیامدهای مزیت رقابتی مبتنی بر توانمندسازی اعضای هیات علمی و اساتید دانشگاهها بود. به منظور تحقق این هدف از روششناسی کیفی و روش تحقیق نظریه داده بنیاد استفاده شد. جامعهی تحقیق شامل نخبگان آموزشی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی غیردولتی- غیرانتفاعی شهر مشهد (اعضای هیات علمی و اساتید باتجربه) بود و نمونهگیری آزمودنیها به صورت نظری و گلوله برفی صورت گرفت. ابزار جمعآوری دادهها، مصاحبه نیمهساختاریافته بود و دادههای حاصل از مصاحبهها به روش زمینهای، کدگذاری شده، تجزیه و تحلیل گردید. نتیجه گروهبندی کدها، نشاندهنده 10 مقوله-ی اصلی، 57 مقوله فرعی و 50 مفهوم بود که در قالب مدل پارادایمی شامل: راهبردها (تفکر راهبردی، تحول سازمانی، نوآوری سازمانی و نوآوری شغلی) و پیامدها (توسعه فرهنگ سازمان، توسعه سازمانی، ارتقای بهرهوری، توسعه اجتماعی، توسعه محیطی و پرورش تفکر راهبردی) میشود که "فرآیند راهبردهای ایجاد مزیّت رقابتی مبتنی بر توانمندسازی اساتید دانشگاهها جهت حصول پیامدها" را نشان میدهد. با توجه به طیف مخاطبان و مشتریان دانشگاه توصیه میشود که مدیران آموزش عالی در دانشگاهها طرحهای کارشناسی شده را جهت شناسایی و پیادهسازی توانمندیهای لازم برای اساتید دانشگاه اجرا کنند. همچنین نیروی انسانی را بر اساس توانمندیهای خود جذب و استخدام نمایند. بدیهی است دانشگاه در امور آموزش و پژوهش فقط در این صورت در عرصه رقابتهای کنونی موجود در محیط دانشگاهی بالندگی خود را حفظ کرده و این بالندگی باعث توسعه مزیت رقابتی خواهد شد.
مجتبی ابراهیمی؛ نادر سلیمانی؛ حمید شفیع زاده
دوره 14، ویژه نامه ، تیر 1399، ، صفحه 255-269
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگویی برای مدیریت غیرمتمرکز در آموزشوپرورش در سال تحصیلی 1397-98 انجام پذیرفت. این پژوهش ازنظر روش گرداوری دادهها توصیفی از نوع همبستگی بود و ازنظر روش رویکرد پژوهش کیفی و به شیوه نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه پژوهش حاضر کلیه کارکنان آموزشوپرورش منطقه 18 آموزشوپرورش شهر تهران بودند که ازاینبین 23 نفر ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگویی برای مدیریت غیرمتمرکز در آموزشوپرورش در سال تحصیلی 1397-98 انجام پذیرفت. این پژوهش ازنظر روش گرداوری دادهها توصیفی از نوع همبستگی بود و ازنظر روش رویکرد پژوهش کیفی و به شیوه نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه پژوهش حاضر کلیه کارکنان آموزشوپرورش منطقه 18 آموزشوپرورش شهر تهران بودند که ازاینبین 23 نفر از افراد صاحبتجربه در زمینه موضوع مطالعه (متخصص در مدیریت آموزشی از دو حوزه آموزشوپرورش و آموزش عالی) به شیوه نمونهگیری هدفمند انتخاب و در فرایند مصاحبههای پژوهش که بهصورت نیمه ساختاریافته و عمیق انجام شد، مشارکت داده شدند. پایایی مصاحبهها با استفاده از دو بار ارائه به متخصصین مورد تأیید قرار گرفت. دادههای گردآوریشده مورد تحلیل مضامین قرار گرفتند و بر اساس نظام کدگذاری باز، گزینشی و محوری در روش نظریهپردازی داده بنیاد (مطابق با رویکرد اشتراوس و کوبین) تجزیهوتحلیل شدند. یافتهها مدل مفهومی نهایی پژوهش نشان داد که عوامل شناساییشده حاصل از بخش کیفی شامل 1) عوامل تشکیلدهنده که دربرگیرنده برنامهریزی استراتژیک مربیگری و ارزشیابی 2) عوامل اثرگذار که عبارت بودند از فرهنگسازمانی، ساختار سازمانی و صلاحیت حرفهای و 3) عوامل اثرپذیر که عبارت بودند از تغییرپذیری، یادگیری مستمر سازمانی و اشتیاق شغلی. همچنین یافتهها حاصل از گراندد تئوری نشان داد که از میان 147 شاخص (گویه) موجود، 33 مؤلفه اصلی قابلشناسایی بودند بر اساس ادبیات، پیشینه و نظریههای موجود این ابعاد و مؤلفهها نامگذاری شدهاند. نتایج این یافتهها نشان میدهد که با اعمال مدیریت غیرمتمرکز، میتوان به توسعه و بهسازی سازمان آموزشوپرورش امید داشت و از طرف دیگر، همه افراد ذینفع آموزشوپرورش یاد میگیرند که مسئول یادگیری خود باشند. این موضوع، انجام مدیریت غیرمتمرکز را تسریع و تسهیل میکند و علاوه بر ایجاد انگیزه، به اشتیاق نسبت به کار کمک میکند.
فرهاد شریعتی؛ علی اکبر امین بیدختی؛ محمود نجفی
چکیده
هدف اصلی این پژوهش طراحی مدل ارتقاء کیفیت آموزشهای فنی و حرفهای بود. در این پژوهش از روش پژوهش کیفی مبتنی بر رویکرد ﻧﻈﺮﻳﺔ داده ﺑﻨﻴﺎد استفاده شد. در اﻳﻦ پژوهش ﺟﺎﻣﻌﺔ آماری صاحبنظران حوزه فنی و حرفهای ﺷﺎﻣﻞ اعضای هیئتعلمی، مدیران و صاحبان صنایع در استان کردستان و در سال 1397 بودند. با استفاده از روش گلوله برفی تعداد ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش طراحی مدل ارتقاء کیفیت آموزشهای فنی و حرفهای بود. در این پژوهش از روش پژوهش کیفی مبتنی بر رویکرد ﻧﻈﺮﻳﺔ داده ﺑﻨﻴﺎد استفاده شد. در اﻳﻦ پژوهش ﺟﺎﻣﻌﺔ آماری صاحبنظران حوزه فنی و حرفهای ﺷﺎﻣﻞ اعضای هیئتعلمی، مدیران و صاحبان صنایع در استان کردستان و در سال 1397 بودند. با استفاده از روش گلوله برفی تعداد 18 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. دادهها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. اعتبار و روایی دادهها از طریق دو روش بازبینی مشارکتکنندگان و مرور خبرگان به دست آمد. بر اساس نتایج بهدستآمده این الگو دارای شرایط علّی ازجمله (شایستگیهای حرفهای مربیان، عوامل آموزشی و عوامل مدیریتی)، زمینهای (بسترسازی فرهنگی و بسترسازی اقتصادی)، مداخلهگر (عوامل بینالمللی و عوامل تکنولوژیکی)، راهبردها (برونسپاری، توانمندسازی، توسعه و گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، سیاستگذاری و برنامهریزی آموزشی) و پیامدها (رشد اقتصادی، بهبود عوامل آموزشی و توسعه اجتماعی) بود.
الهام سادات سلیمانی؛ علی اکبر امین بیدختی؛ محمود نجفی؛ مرتضی کرمی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدلی برای انتقال یادگیری به محیط کار بود. به این منظور بر مبنای طرح مطالعه کیفی و با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد مطالعه انجام شد. جامعه آماری شامل مدیران، اعضای هیئتعلمی، کارمندان، کارشناسان و متخصصان منابع انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1397 بودند که با توجه به سطح اشباع دادهها، 30 نفر از ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدلی برای انتقال یادگیری به محیط کار بود. به این منظور بر مبنای طرح مطالعه کیفی و با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد مطالعه انجام شد. جامعه آماری شامل مدیران، اعضای هیئتعلمی، کارمندان، کارشناسان و متخصصان منابع انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در سال 1397 بودند که با توجه به سطح اشباع دادهها، 30 نفر از آنها بهصورت هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبههای نیمه ساختاریافته استفاده شد و تحلیل مصاحبهها با استفاده از رهیافت نظاممند استراوش و کوربین کدگذاری باز، محوری، و منتخب صورت گرفت. با استفاده از مثلثسازی و روش بازخورد مشارکتکنندگان و خبرگان غیرمشارکتکننده از اعتبار تحلیلها اطمینان حاصل شد. نتایج پژوهش نشاندهندۀ، 13 مقوله کلی بود که در قالب مدل پارادایمی شامل: شرایط علی (عوامل فردی، عوامل آموزشی، عوامل سازمانی)؛ پدیده محوری (مشارکت فعالانه در آموزش و انتقال آموختهها)؛ شرایط زمینهای (شرایط و جو انتقال، عوامل مدیریتی و توان مالی سازمان)؛ شرایط مداخلهگر (عوامل فراسازمانی)؛ راهبردها (راهبردهای ساختاری، راهبردهای فرایندی و راهبردهای محیطی)؛ و پیامدها (پیامدهای فردی و پیامدهای سازمانی) به دست آمد که عوامل مؤثر بر انتقال آموختهها به محیط کار را نمایان میکند.
سید علی مدنی؛ الهام کاویانی؛ بهمن سعیدی پور؛ سوسن لایی
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف تبیین مدل پویندگی و تحرک نظام آموزش عالی صورت گرفت. روش پژوهش، کیفی و با بهکارگیری روش تحقیق داده بنیاد بود. بهمنظور گردآوری اطلاعات و با بهکارگیری روش نمونهگیری هدفمند، با 18 نفر از خبرگان آشنا به مباحث آموزش عالی مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. تجزیهوتحلیل داده در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با هدف تبیین مدل پویندگی و تحرک نظام آموزش عالی صورت گرفت. روش پژوهش، کیفی و با بهکارگیری روش تحقیق داده بنیاد بود. بهمنظور گردآوری اطلاعات و با بهکارگیری روش نمونهگیری هدفمند، با 18 نفر از خبرگان آشنا به مباحث آموزش عالی مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. تجزیهوتحلیل داده در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت. بر اساس آن، مدل کیفی پژوهش طراحی شد. نتایج 390 کد یا مفهوم اولیه از مصاحبهها و 40 مفهوم و 23 مقوله را در قالب مدل پارادایمی شامل توسعه ظرفیتها و قابلیتهای چندگانه آموزش عالی بهعنوان مقوله محوری و شرایط علی (کادر هیات علمی مجرب، تنوع برنامههای آموزشی و پژوهشی، گسترش پژوهشهای کاربردی، ظرفیت آموزش ترکیبی، تعامل دانشگاه با صنایع، برنامه درسی انعطافپذیر و کاربردی)، عوامل زمینهای (امکانات آموزشی متعدد، انگیزه اساتید، جذب دانشجو در تمامی مقاطع، ارتباطات مناسب اجتماعی، توسعه سامانههای آنلاین)، شرایط مداخلهگر (جذب و ارتقاء، توانمندسازی دانشجویان، سیاستهای توسعهای، تصویر مناسب از دانشگاهها)، راهبردها (دانشجویان خارجی، توانمندسازی منابع انسانی، ظرفیتهای آموزشی جدید) و عوامل پسآیندی (در سطوح فردی-سازمانی) مطرح ساخت.
آیت سعادت طلب؛ کورش فتحی؛ مقصود فراستخواه؛ اباصلت خراسانی
دوره 7، شماره 23 ، اسفند 1392، ، صفحه 1-45
چکیده
این پژوهش فرایند رویکرد مدیران دانشگاهی نسبت به آموزش و بهسازی اعضای هیئتعلمی را با استفادهاز طرح نظامدار نظریۀ داده بنیاد کاوش نموده است. برای این منظور از 21 نفر از سیاستگذاران در عرصهآموزشعالی، مدیران دانشگاهی، خبرگان حوزه آموزش و بهسازی اعضای هیئتعلمی درزمینۀ تحقیقمصاحبه به عمل آمد و دادهها از مصاحبهها استخراج شد. نتایج تحلیل ...
بیشتر
این پژوهش فرایند رویکرد مدیران دانشگاهی نسبت به آموزش و بهسازی اعضای هیئتعلمی را با استفادهاز طرح نظامدار نظریۀ داده بنیاد کاوش نموده است. برای این منظور از 21 نفر از سیاستگذاران در عرصهآموزشعالی، مدیران دانشگاهی، خبرگان حوزه آموزش و بهسازی اعضای هیئتعلمی درزمینۀ تحقیقمصاحبه به عمل آمد و دادهها از مصاحبهها استخراج شد. نتایج تحلیل دادهها طی سه مرحله، کدگذاری باز،محوری و انتخابی حاکی از دوازده مقوله کلی بود که در قالب مدل پارادایمی شامل: شرایط علّی (عواملفردی: نگرش مدیران دانشگاهی نسبت به آموزش و بهسازی اعضای هیئتعلمی، توانمندیهای مدیراندانشگاهی و مهارتهای مدیران دانشگاهی و عوامل سازمانی: فرهنگسازمانی، قوانین و مقررات، ساختارسازمانی و منابع مالی و کالبدی)؛ مقوله کانونی (رویکرد مدیران دانشگاهی نسبت به آموزش و بهسازیاعضای هیئتعلمی)؛ راهبردهای بهبود رویکرد مدیران دانشگاهی (سطح خرد: "توجه به شایستهسالاری درمدیریت دانشگاهی، آگاهسازی مدیران دانشگاه نسبت به آموزش و بهسازی و تفویض اختیار" و سطح کلان:تسهیم تجارب مدیران دانشگاهی، استقلال دانشگاهی و بازنگری و پالایش قوانین و مقررات)، زمینه(مدیریت و سیاستگذاری کلان آموزشعالی و کنش گری اعضای هیئتعلمی)؛ شرایط مداخلهگر (عواملمحیطی: نقش دولت، عوامل اجتماعی فرهنگی و عوامل اقتصادی) و پیامدها (پیامد فردی:"رضایتمندی و بالارفتن انگیزش اعضای هیئتعلمی" و پیامد سازمانی: بهبود کارایی و اثربخشی، بهبود پاسخگویی و اعتبار وشهرت سازمانی)، فرایند رویکرد مدیران دانشگاهی نسبت به آموزش و بهسازی اعضای هیئتعلمی و روابطبین ابعاد مختلف آن را منعکس مینمایند.