مهشید دارابیگی؛ پریسا ایران نژاد؛ رمضان جهانیان؛ مژگان عبدالهی
دوره 14، ویژه نامه ، تیر 1399، ، صفحه 137-158
چکیده
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگو رهبری اصیل استادان با رویکرد انسانگرایی در سازمانهای آموزش عالی در سال تحصیلی 99-1398، انجام پذیرفت. روش پژوهش ازنظر هدف، کاربردی؛ ازنظر شیوه جمعآوری دادهها، توصیفی-پیمایشی و ازنظر نوع دادهها، ترکیبی از نوع اکتشافی بود. جامعۀ آماری در بخش کیفی پژوهش، خبرگان جامعۀ علمی دانشگاهی و مسئولین دانشگاهی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگو رهبری اصیل استادان با رویکرد انسانگرایی در سازمانهای آموزش عالی در سال تحصیلی 99-1398، انجام پذیرفت. روش پژوهش ازنظر هدف، کاربردی؛ ازنظر شیوه جمعآوری دادهها، توصیفی-پیمایشی و ازنظر نوع دادهها، ترکیبی از نوع اکتشافی بود. جامعۀ آماری در بخش کیفی پژوهش، خبرگان جامعۀ علمی دانشگاهی و مسئولین دانشگاهی بودند که با استفاده از اصل اشباع نظری و نمونهگیری هدفمند، تعداد 20 نفر برای این بخش انتخاب شدند. جامعۀ آماری بخش کمی ، اعضای هیئتعلمی دانشگاه علوم پزشکی ایران به تعداد 951 نفر بودند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای و نسبتی از طریق فرمول کوکران، تعداد 275 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. گردآوری دادهها از طریق مرور مبانی نظری، مصاحبه عمیق و پرسشنامههای محققساخته انجام پذیرفت. روایی و پایایی ابزار، همگی مورد تأیید قرار گرفت. روش تحلیل دادهها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریهپردازی داده بنیاد بود. در بخش کمی، از آزمونهایی همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل عاملی اکتشافی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که مؤلفههای تشکیلدهنده رهبری اصیل با رویکرد انسانگرایی در سازمانهای آموزش عالی شامل، مؤلفههای خودآگاهی، پردازش متعادل اطلاعات، شفافیت در روابط، عدالت درونسازمانی، فرهنگسازمانی، حمایت سازمانی، رفتار شهروند سازمانی، اعتماد درونسازمانی، راهبرد مدیریتی و توانمندسازی خود شکوفایی، خودپنداره مثبت، روابط میان فردی، همدلی، اصالت، احترام، استدلال و خردگرایی، اشتیاق شغلی و اعتمادبهنفس بود. الگوی ارائهشده در پژوهش حاضر از برازش مطلوبی برخوردار بود.
نیلوفر اکبرزاده؛ کامران محمدخانی؛ محمود ابوالقاسمی
دوره 14، ویژه نامه ، تیر 1399، ، صفحه 207-224
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی الگویی برای یادگیری سیّار مبتنی بر شبکههای اجتماعی در آموزش عالی ایران در سال تحصیلی 99-1398 بود. روش پژوهش در این مقاله از نوع آمیخته از نوع اکتشافی متوالی بود. ابتدا بر اساس روش کیفی و مشخصاً بر مبنای انجام مصاحبه با خبرگان موضوع، به استخراج ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای مفهوم یادگیری سیّار پرداختهشده ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی الگویی برای یادگیری سیّار مبتنی بر شبکههای اجتماعی در آموزش عالی ایران در سال تحصیلی 99-1398 بود. روش پژوهش در این مقاله از نوع آمیخته از نوع اکتشافی متوالی بود. ابتدا بر اساس روش کیفی و مشخصاً بر مبنای انجام مصاحبه با خبرگان موضوع، به استخراج ابعاد، مؤلفهها و شاخصهای مفهوم یادگیری سیّار پرداختهشده و سپس در مرحله کمّی، بر اساس روش پیمایشی و با تدوین پرسشنامه برگرفته از شاخصهای مرحله کیفی و پس از پیادهسازی یک دوره یادگیری درس «مبانی آماری» مبتنی بر شبکه اجتماعی WhatsApp، از 300 نفر از شرکتکنندگان با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای مرحلهای انتخاب شدند که در این دوره پیمایش مبتنی بر پرسشنامه مذکور انجام گرفت و بر اساس دادههای آن -که 281 پرسشنامه معتبر بود- به اعتباریابی و بررسی ساختار عاملی الگوی یادگیری سیّار در آموزش عالی پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی متخصصان دانشگاهی و کارشناسان تکنولوژی آموزشی که از این جامعه نمونهای به حجم 15 نفر به استناد پژوهشهای معتبر پیشین با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی انتخاب شدند و در بخش کمّی دانشجویان دانشگاههای دولتی و آزادشهر تهران بود. تحلیل دادهها در بخش کیفی بر اساس تحلیل محتوی موضوعی و در بخش کمّی بر اساس تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی بود. یافتههای پژوهش در بخش کیفی نشان داد که الگوی یادگیری سیّار دارای 4 بعُد و 24 مؤلفه است. این ابعاد شامل بعُدِ «فراگیر یا یادگیرنده»، «تعامل و ارتباط»، «ابزار و تکنولوژی» و «زیرساخت» میباشند. یافتههای بخش کمّی نیز نشان دادند که در تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، بارهای عاملیِ همه شاخصها بالاتر از 3/0 بود و شاخصهای نیکویی برازش الگو نیز، برازش مناسبی را نشان میداد. همچنین شاخصها، پایایی (میزان آلفای کرونباخ) مناسبی در الگوی مذکور داشتند. نتایج یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که عدم تمایل دانشجویان در استفاده از دستگاههای سیار، کاربرد آن در راستای اهداف آموزشی و دانشگاهی به دلیل عدم آگاهی از مزایای یادگیری سیار است و دلیل دیگر مقاومت آنها نسبت به این سیستم، ترس از امکان برقراری کامل تعامل طرفین به دلیل عدم توانایی در ارتباطات چهره به چهره است