آموزش مداوم ، مدیریت آموزشی، تکنولوژی آموزشی و برنامهریزی درسی
سمانه یگانه؛ محبوبه عارفی
چکیده
هدف: توجه به ویژگی اجتماعی دانشآموزان در فهرست اهداف آموزشی دوره ابتدایی همواره در طول طراحی و برنامهریزی درسی مدنظر بوده است؛ زیرا دوره ابتدایی به عنوان دورهای حیاتی تأثیر بسزایی در آموزش رسمی و ضمنی بعد اجتماعی دانشآموزان بهصورت مقطعی و آینده نگر دارد. این مطالعه با هدف واکاوی ویژگی اجتماعی دانشآموزان دوره ابتدایی ...
بیشتر
هدف: توجه به ویژگی اجتماعی دانشآموزان در فهرست اهداف آموزشی دوره ابتدایی همواره در طول طراحی و برنامهریزی درسی مدنظر بوده است؛ زیرا دوره ابتدایی به عنوان دورهای حیاتی تأثیر بسزایی در آموزش رسمی و ضمنی بعد اجتماعی دانشآموزان بهصورت مقطعی و آینده نگر دارد. این مطالعه با هدف واکاوی ویژگی اجتماعی دانشآموزان دوره ابتدایی از منظر معلمان انجام شد.روش: پژوهش حاضر با رویکرد روش شناختی کیفی و روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی انجام شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند بود. مشارکت-کنندگان پژوهش در سال تحصیلی 1402-1401 به روش هدفمند از میان معلمان دوره ابتدایی شهرهای مختلف کشور ایران انتخاب شدند و با تعداد 14 معلم اشباع اطلاعات حاصل شد. تجزیهوتحلیل محتوای کیفی داده ها به کمک نرم افزار انجام شد.یافته ها: یافته ها نشانگر مهمترین ویژگی اجتماعی دانشآموزان ابتدایی در شش کد محوری و هفده کد باز و شامل مفهوم دیگران، درک تفاوتها، مسئولیت پذیری، حقوق و وظایف، مهارت تعاملی و عملکردگریزی بود. نتایج نشان دهنده کاهش ویژگیهای مسئولیت پذیری، آگاهی از حقوق و مهارت تعاملی دانشآموزان و افزایش ویژگیهای درک دانشآموزان از مفهوم دیگران، تفاوتها و عملکردگریزی در مقایسه با گذشته است.نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر توجه به ابعاد مسئولیت پذیری، حقوق و وظایف، مهارت تعاملی و عملکردگریزی را در پرورش ویژگی اجتماعی دانشآموزان تأیید کرد. تغییرات ایجادشده در ابعاد مختلف ویژگی اجتماعی دانش-آموزان باید سبب تغییر و اصلاح عناصر برنامه درسی ازجمله روش تدریس و گروه بندی دانشآموزان و درنتیجه اصلاح برنامه درسی اجراشده معلمان دوره ابتدایی شود.
سیاستگذاری، برنامه ریزی و مدیریت آموزشی
لیلا محمدی؛ محمد مجتبی زاده
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل ساختاری روابط صفتهای شخصیتی، تعهد سازمانی و انگیزش شغلی با میانجیگری خود-کنترلی در معلمان و مدیران مدارس ابتدایی دخترانه ناحیه 2 آموزشوپرورش شهر زنجان انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی؛ ازنظر روش جمعآوری دادهها، توصیفی، از نوع پیمایشی؛ و ازنظر ماهیت دادهها، کمی بود. جامعه آماری، ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل ساختاری روابط صفتهای شخصیتی، تعهد سازمانی و انگیزش شغلی با میانجیگری خود-کنترلی در معلمان و مدیران مدارس ابتدایی دخترانه ناحیه 2 آموزشوپرورش شهر زنجان انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی؛ ازنظر روش جمعآوری دادهها، توصیفی، از نوع پیمایشی؛ و ازنظر ماهیت دادهها، کمی بود. جامعه آماری، شامل کلیه معلمان و مدیران مدارس ابتدایی دخترانه ناحیه 2 آموزشوپرورش شهر زنجان در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 369 نفر بوده است. شیوه نمونهگیری، روش نمونهگیری چندروشی، بود. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970)، به تعداد 225 نفر بود. ابزار جمعآوری دادهها،. پرسشنامه صفتهای شخصیتی ﻫﮕﺰاﮐﻮ (2013)، پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مایر (1990)، پرسشنامه انگیزش شغلی هرزبرگ (1383) و پرسشنامه خود-کنترلی تانجنی، بامستر و بون (2004) بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها، از روش آزمون رگرسیون چندگانه گامبهگام و مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشان داد، رابطه بین صفتهای شخصیتی، تعهد سازمانی، انگیزش شغلی و خود-کنترلی معلمان و مدیران، بهطور مثبت معنیدار بود (01/0<P). بهعلاوه، نقش میانجی خود-کنترلی در رابطه بین صفتهای شخصیتی، تعهد سازمانی، انگیزش شغلی معلمان و مدیران مدارس ابتدایی دخترانه ناحیه 2 آموزشوپرورش شهر زنجان، تأیید شد.
نتیجهگیری: نتیجهگیری میشود، جهت تعالی عملکرد شغلی معلمان و مدیران مدارس؛ نهاد آموزشوپرورش باید در جهت تقویت صفتهای شخصیتی و بسترسازی برای تعهد سازمانی و انگیزش شغلی؛ و نیز بهینهسازی خود-کنترلی گام بردارد.
علی اکبر امین بیدختی؛ محمدحسن پرداختچی؛ سعادت علی یاری
دوره 16، شماره 56 ، فروردین 1401، ، صفحه 34-47
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی معیارهای صلاحیت حرفهای معلمان دوره ابتدایی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی با تاکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را معلمان مدارس ابتدایی شهرستان پرند (160 نفر) تشکیل می دادند. برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی مورگان استفاده شد و تعداد 113 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که گزینش آنها به شکل تصادفی ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی معیارهای صلاحیت حرفهای معلمان دوره ابتدایی بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی با تاکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را معلمان مدارس ابتدایی شهرستان پرند (160 نفر) تشکیل می دادند. برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی مورگان استفاده شد و تعداد 113 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که گزینش آنها به شکل تصادفی – طبقه ای متناسب صورت گرفت .جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد سنجش صلاحیت معلمان با ضریب الفای کرانباخ 87% و روایی صوری و محتوایی آن با نظرات اساتید متخصص و خبره تایید و انجام شد . تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی و نرم افزار SPSS 21 صورت پذیرفت .نتایج پژوهش نشان داد که میانگین کلی 11 معیار مطرح شده (4.38) از میانگین متوسط بالاتر بوده و معلمان از صلاحیت حرفهای نسبتاً خوبی برخوردار بوده اند و همه معیارهای ارائه شده با کسب نمرات بالاتر از میانگین کلی 3 از معیارهای صلاحیت حرفهای ایشان به شمار میروند و دو عامل فعالیت در جهت توسعه حرفهای( با میانگین 7.73) و طرحریزی و برنامهریزی آموزشی(با میانگین 7.26) از مهم ترین و موثرترین عوامل و 2 عامل سنجش و برقراری ارتباط با نتایج یادگیری(با میانگین 4.39) و مشارکت در امور اجرایی و مدیریتی(با میانگین 4.35) از کم اهمیتترین عوامل در صلاحیت حرفهای معلمان بوده است. واژههای کلیدی: معیارهای صلاحیت حرفهای، معلمان دوره ابتدائی
معصومه کریم زاده؛ محمد آزاد عبداله پور
دوره 15، شماره 55 ، دی 1400، ، صفحه 98-109
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ذهن آگاهی با رضایت از زندگی معلمان با توجه به نقش میانجی سبکهای مقابله در رویارویی با اپیدمی کرونا بود. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی، ازنظر ماهیت کمی و ازنظر نحوه گردآوری اطلاعات، همبستگی با کاربرد معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، معلمان مقطع ابتدایی شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که 189 نفر از ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ذهن آگاهی با رضایت از زندگی معلمان با توجه به نقش میانجی سبکهای مقابله در رویارویی با اپیدمی کرونا بود. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی، ازنظر ماهیت کمی و ازنظر نحوه گردآوری اطلاعات، همبستگی با کاربرد معادلات ساختاری بود. جامعه آماری، معلمان مقطع ابتدایی شهرستان بوکان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که 189 نفر از آنان به شیوه هدفمند بهعنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامههای رضایت از زندگی داینر و پاوت (1985)، سبکهای مقابلهای درتاج و همکاران (1399) و مقیاس پنجوجهی ذهن آگاهی Bauer و همکاران (2006) پاسخ دادند. برای تحلیل دادهها از روش حداقل مجذورات جزئی (PLS) به کمک نرمافزار SPSS و PLS3 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین متغیرهای پژوهش رابطه معنیدار وجود دارد و سبکهای مقابله مثبت و منفی در رابطه بین ذهن آگاهی و رضایت از زندگی نقش میانجی را دارند و 19 درصد از اثر کل ذهن آگاهی بر رضایت از زندگی معلمان از طریق غیرمستقیم توسط متغیر میانجی سبکهای مقابله مثبت تبیین میشود. همچنین، 18 درصد از اثر کل ذهن آگاهی بر رضایت از زندگی معلمان از طریق غیرمستقیم توسط متغیر میانجی سبکهای مقابله منفی تبیین میشود. براساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی بهعنوان یک ویژگی مثبت و ارزشمند با تأثیر بر سبکهای مقابله در رویارویی با اپیدمی کرونا، میتواند منجر به افزایش رضایت از زندگی معلمان گردد.
مهدی برزگر بفرویی؛ عزتاله قدمپور؛ سیمین غلامرضایی
دوره 15، شماره 52 ، فروردین 1400، ، صفحه 88-99
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تواناییهای شناختی و ذهنآگاهی با خردمندی معلمان با نقش واسطهای هیجانهای مثبت بود. روش پژهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعة آماری پژوهش همة معلمان مدارس ابتدایی شهرستان میبد به تعداد 600 نفر بود. به این منظور 375 نفر از معلمان مقطع ابتدایی شهرستان میبد با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تواناییهای شناختی و ذهنآگاهی با خردمندی معلمان با نقش واسطهای هیجانهای مثبت بود. روش پژهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعة آماری پژوهش همة معلمان مدارس ابتدایی شهرستان میبد به تعداد 600 نفر بود. به این منظور 375 نفر از معلمان مقطع ابتدایی شهرستان میبد با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه تواناییهای شناختی نجاتی (1392)، پرسشنامه ذهنآگاهی براون و ریان (2003)، پرسشنامه هیجانهای مثبت چن (2016) و مقیاس سه بعدی خرد آردلت (2003) را تکمیل کردند. پس از گرداوری دادهها، مدلیابی معادلات ساختاری برای آزمون مدل پیشنهادی و فرضیهها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد مدل مطرح شده از برازش خوبی برخوردار است (91/0= NFI و 068/0= SRMR). نتایج تحلیلها نشان داد تواناییهای شناختی، ذهنآگاهی و هیجانهای مثبت بر خرد تأثیر مثبت معنادار دارد. همچنین نقش واسطهای هیجانهای مثبت در رابطه بین تواناییهای شناختی و ذهنآگاهی با خرد تأیید شد. یافتهها نشان میدهد با افزایش متغیرهای تواناییهای شناختی، ذهنآگاهی و هیجانهای مثبت میتوان افزایش خرد در معلمان را انتظار داشت.
محمد دربا؛ محمد حسن آسایش؛ علی علیمرادی
دوره 14، شماره 51 ، دی 1399، ، صفحه 137-157
چکیده
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی برنامه تعاملاتی شناختی - رفتاری مثبتگرا بر بهبود بهداشت روان و رضایت از شغل معلمان شهر بوکان صورت گرفت. روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون -پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی معلمان مرد دوره ابتدایی شهرستان بوکان در سال تحصیلی 98-97 بود که از بین آنها 16 نفر به روش نمونهگیری ...
بیشتر
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی برنامه تعاملاتی شناختی - رفتاری مثبتگرا بر بهبود بهداشت روان و رضایت از شغل معلمان شهر بوکان صورت گرفت. روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیشآزمون -پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی معلمان مرد دوره ابتدایی شهرستان بوکان در سال تحصیلی 98-97 بود که از بین آنها 16 نفر به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه بهداشت روان کیز (2002) و پرسشنامه رضایت از شغل مینه سوتا (MSQ) بود که قبل و بعد از مداخله بر روی گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. برنامه تعاملات گروهی بر اساس رویکرد شناختی -رفتاری مثبتگرا تنظیم شد و در طی 8 جلسه گروهی و مدتزمان 90 دقیقه برای گروه آزمایش اجرا شد اما بر روی گروه کنترل مداخلهای صورت نگرفت. دادهها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد که بین میانگین نمرات مؤلفههای رضایت از شغل (نوع شغل، فرصتهای پیشرفت، جوسازمانی و سبک رهبری) و مؤلفه -های بهداشت روان طی مراحل پیشآزمون و پسآزمون در گروه آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد؛ درحالیکه این تفاوت در گروه کنترل معنادار نبود.
اسد حجازی؛ سعداله هاشمی
دوره 14، شماره 48 ، فروردین 1399، ، صفحه 145-160
چکیده
هدف پژوهش حاضر پیشبینی خستگی عاطفی بر اساس ابعاد کمالگرایی و هیجانات معلمان بود. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1397-1396 بود. با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای مناطق 7، 2، 18، 5 و 10 به روش تصادفی انتخاب و از هر منطقه 2 دبستان دخترانه و 2 دبستان پسرانه و از هر دبستان تمامی معلمان ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر پیشبینی خستگی عاطفی بر اساس ابعاد کمالگرایی و هیجانات معلمان بود. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1397-1396 بود. با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای مناطق 7، 2، 18، 5 و 10 به روش تصادفی انتخاب و از هر منطقه 2 دبستان دخترانه و 2 دبستان پسرانه و از هر دبستان تمامی معلمان ابتدایی که تمایل به همکاری داشتند، انتخاب شدند. حجم نمونه پژوهش شامل 225 نفر (117 مرد و 108 زن) بود. دادهها با استفاده از پرسشنامههای فرسودگی شغلی مزلج و همکاران (2001)؛ هیجانات معلم چن (2016) و کمالگرایی هیل و همکاران (2004) جمعآوری شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که از ابعاد هیجانات معلم بعد شادی و عشق به ترتیب با ضریب بتای (212/0-) و (201/0-) بهصورت منفی و معناداری خستگی عاطفی را پیشبینی کردند (001/0>P). ابعاد غم، خشم و ترس به ترتیب با ضریب بتای (277/0)، (144/0) و (159/0) بهصورت مثبت و معناداری خستگی عاطفی را پیشبینی کردند. کمالگرایی منفی با ضریب بتای (186/0) بهصورت مثبت و معناداری خستگی عاطفی را پیشبینی کرد. کمالگرایی مثبت نیز توانست بهصورت منفی و معناداری با ضریب بتای (326/0-) میزان خستگی عاطفی را در معلمان ابتدایی پیشبینی کند. ایجاد زمینه بروز هیجانات مثبت در معلمان و همچنین آموزش شیوههای مقابله با کمالگرایی منفی میتواند منجر به کاهش خستگی عاطفی در معلمان ابتدایی شهر تهران شود.
ولی محمد دریتی؛ محمد تابان؛ وحید شرفی؛ سکینه جعفری
دوره 10، شماره 32 ، اردیبهشت 1395، ، صفحه 104-123
چکیده
هدف این پژوهش، آزمون روابط ساختاری نقش گروههای آموزشی با کیفیت عملکرد معلمان با نقش میانجی توانمندسازی آنان در دبیرستانهای شهر یاسوج بود. روش مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود شرکتکنندگان 201 نفر از معلمان (111 مرد، 90 زن) دبیرستانهای شهر یاسوج در سال تحصیلی 93-92 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. همه آنها مقیاسهای ...
بیشتر
هدف این پژوهش، آزمون روابط ساختاری نقش گروههای آموزشی با کیفیت عملکرد معلمان با نقش میانجی توانمندسازی آنان در دبیرستانهای شهر یاسوج بود. روش مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود شرکتکنندگان 201 نفر از معلمان (111 مرد، 90 زن) دبیرستانهای شهر یاسوج در سال تحصیلی 93-92 بودند که با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. همه آنها مقیاسهای نقش گروههای آموزشی، کیفیت عملکرد و توانمندسازی را تکمیل کردند. دادهها با مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار LISREL تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که نقش گروه های آموزشی به طور مستقیم بر توانمندسازی اثر ساختاری دارد. نقش گروه های آموزشی به طور مستقیم بر کیفیت عملکرد اثر ساختاری دارد. نقش گروههای آموزشی به طور غیرمستقیم با میانجی توانمندسازی بر کیفیت عملکرد تأثیر دارد. نتیجه میگیریم نقش گروههای آموزشی میتواند به طور مستقیم توانمندسازی و کیفیت عملکرد را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین نقش گروههای آموزشی به طور غیر مستقیم و با واسطه توانمندسازی میتواند کیفیت عملکرد را تحت تأثیر قرار دهد. تلویحات کاربردی یافتهها مورد بحث قرار گرفت.