علیرضا مرادی
چکیده
هدف این بررسی، تبیین جنبههای تاریخی تقاضای آموزش در ایران و تحلیل عوامل مؤثر بر این تقاضا در بستر زندگی اجتماعی ایرانیان است. پرسش اصلی تحقیق حاضر متمرکز بر تفسیر رویکرد توده مردم (Crowd) در قبال آموزش است. این پژوهش به روش کیفی است و دادههای آن با روش اسنادی گردآوری شده است. این بررسی بهطورکلی نشان داد که اولاً از مفهوم «تقاضای ...
بیشتر
هدف این بررسی، تبیین جنبههای تاریخی تقاضای آموزش در ایران و تحلیل عوامل مؤثر بر این تقاضا در بستر زندگی اجتماعی ایرانیان است. پرسش اصلی تحقیق حاضر متمرکز بر تفسیر رویکرد توده مردم (Crowd) در قبال آموزش است. این پژوهش به روش کیفی است و دادههای آن با روش اسنادی گردآوری شده است. این بررسی بهطورکلی نشان داد که اولاً از مفهوم «تقاضای آموزش» در تعریف نوین (بهمثابه بستری برای شکلگیری منابع انسانی) برای فهم ماهیت و تحولات طلب علم در تاریخ ایران، نمیتوان استفاده کرد، زیرا تقاضای آموزش نزد تودههای مردم بهصورت مطالبه عمومی و فراگیر نبود. بررسی تاریخنگاری آموزشی نشان داد که تاکنون از تاریخ اجتماعی آموزش غفلت شده است و رد پای مردم عادی در تاریخ فرهنگ ایران بسیار کم است و عموم مردم از حیث طلب علم با توجه به جنسیت، طبقه، قومیت و نوع نظام اجتماعی با هم نابرابر بودهاند. از سوی دیگر، ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه ایران شرایط و زمینههای لازم را برای شکلگیری تقاضای علماندوزی بین تودههای مردم، عوام و رعایا فراهم نمیکرده است. در برخی از برههها نیز (مانند دوره صفویه) به دلیل ساختار فرهنگی خاص، این تقاضا صرفاً در مسیر علوم دینی امکان تبلور داشت؛ و نکته آخر اینکه تحولات اندازه و ماهیت تقاضای آموزش در دوره جدید تاریخ ایران با گسترش نسبی زیرساختهای اقتصادی- اجتماعی مرتبط بوده است.