مدینه علیخانی گله؛ مریم براتعلی؛ جهانبخش رحمانی؛ مهدی دهباشی
دوره 15، شماره 54 ، مهر 1400، ، صفحه 114-125
چکیده
هدف از انجام تحقیق حاضر، طراحی و اعتبارسنجی برنامههای درسی زیباییشناسانه مغزمحور بود. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای کیفی، نظام مقولهبندی قیاسی به واکاوی متون و پژوهشهای بینالمللی نو و بدیع در ارتباط با زیباییشناسی مغز محور پرداخته است. حوزه پژوهش شامل کلیه منابع چاپی و الکترونیکی بوده با روش نمونهگیری هدفمند متوالی ...
بیشتر
هدف از انجام تحقیق حاضر، طراحی و اعتبارسنجی برنامههای درسی زیباییشناسانه مغزمحور بود. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای کیفی، نظام مقولهبندی قیاسی به واکاوی متون و پژوهشهای بینالمللی نو و بدیع در ارتباط با زیباییشناسی مغز محور پرداخته است. حوزه پژوهش شامل کلیه منابع چاپی و الکترونیکی بوده با روش نمونهگیری هدفمند متوالی و از طریق ابزار فیشبرداری، اطلاعات جمعآوریشده و در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته است و سپس مقولههای الگوی ارائهشده جهت اعتبارسنجی و بررسی برازش الگو، در اختیار تعدادی از متخصصان برنامهریزی درسی و علوم مغز و اعصاب و علوم تربیتی قرار گرفته و نظرات اصلاحی آنها پس از گرفتن ضریب توافق کاپای کوهن، در الگوی نهایی اعمال گردیده است. یافتهها نشان داد که مقولههای دارای اولویت بیشتر و بار عاملی بالا در این عناصر به ترتیب زیر بودهاند: عنصر هدف شامل: تجسم در یادگیری و تقویت مغز در تمام فعالیتها. عنصر محتوا شامل: تشریح کارکرد مهارتهای شناختی مغز، انعطافپذیری مغز. عنصر استراتژیهای یاددهی– یادگیری شامل: بالا بردن سطح انگیزش، فراهم کردن فرصت اندیشیدن. عنصر محیط شامل: محیط شاد، محیط یادگیری فعال، محیط زیباییشناسانه. عنصر ارزشیابی شامل: توجه به تفاوتهای فردی، استفاده از تکنیک مستمر و عملی است؛ بنابراین بنا به ضریب توافق متخصصان میتوان گفت که الگوی ارائهشده جهت طراحی برنامههای درسی میتواند در بعضی دورهها و در بعضی سنین مناسب باشد.
احمد فولادی؛ جهانبخش رحمانی؛ نرگس کشتی ارای
دوره 14، شماره 49 ، تیر 1399، ، صفحه 125-140
چکیده
هدف پژوهش حاضر تبیین مفهوم برنامه درسی دگرگون شونده با نظر به کاربرد آن در توسعه خلاقیت دانشآموزان در نظام آموزشی ایران در سال 1398 بود. در این مطالعه از روش پژوهش کیفی از نوع کاوشگری فلسفی انتقادی استفاده شد. حوزه پژوهش شامل کتب، کلیه مقالات و منابع علمی در دسترس چاپی و دیجیتالی مرتبط با برنامه درسی دگرگونشونده از سال 1979 تا 2019 بود. ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تبیین مفهوم برنامه درسی دگرگون شونده با نظر به کاربرد آن در توسعه خلاقیت دانشآموزان در نظام آموزشی ایران در سال 1398 بود. در این مطالعه از روش پژوهش کیفی از نوع کاوشگری فلسفی انتقادی استفاده شد. حوزه پژوهش شامل کتب، کلیه مقالات و منابع علمی در دسترس چاپی و دیجیتالی مرتبط با برنامه درسی دگرگونشونده از سال 1979 تا 2019 بود. در این پژوهش از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد. بررسی متون و اسناد مرتبط با برنامه درسی دگرگون شونده بهصورت تدریجی انجام شد و تا اشباع نظری ادامه یافت. با بررسی 3 مقاله و 10 فصل از کتب مختلف اشباع نظری محقق گردید. با استفاده از «ابزار بررسی مستندات» اطلاعات جمعآوری شد. در گام اول و دوم با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی نظام مقولهبندی استقرایی و کدگذاری موضوعی و در گام سوم پژوهش با استفاده از روش تأملی دادهها تجزیهوتحلیل شدند. یافتهها نشان داد برنامه درسی دگرگونشده دارای شش مفروضه اصلی همایند و همبسته است. مقایسه مفروضات برنامهی درسی دگرگون شونده بر اساس معیار خلاقیت نشان داد که ضمن همایندی ابعاد آن، برنامهی درسی بهعنوان کیهانشناسی، خلاقیت داستانی، برنامهی درسی بهعنوان پیچیدگی، تحمل ابهام، برنامه درسی بهعنوان گفتگو، تلفیق تفکر عقلانی و تفکر روایتی، برنامه درسی بهعنوان کورره، «شدن»، برنامه درسی بهعنوان اجتماع، روابط و برنامه درسی بهعنوان مجموعه تجارب یادگیری دانشآموزان، همگامی پیشینی و برآمدنی بودن را مورد تأکید قرار داده و در بهبود خلاقیت مؤثرند. برنامه درسی دگرگونشونده از قبل معین نیست بلکه یک واقعیت دگرگون شونده و تحولی است.