فاطمه شاه کرمی؛ فرح نادری؛ سعید بختیارپور
چکیده
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجیگری سازگاری تحصیلی در رابطه بین خودتفسیری و بهره هوشی با عملکرد کنکور در دانشجویان بود. در این مطالعه توصیفی همبستگی، جامعه آماری را کلیه دانشجویان دختر و پسر سال اول کارشناسی زیرگروه تجربی ورودی مهرماه دانشگاههای دولتی شهر خرمآباد (دانشگاه لرستان و علوم پزشکی) در سال تحصیلی 1401-1400 ...
بیشتر
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجیگری سازگاری تحصیلی در رابطه بین خودتفسیری و بهره هوشی با عملکرد کنکور در دانشجویان بود. در این مطالعه توصیفی همبستگی، جامعه آماری را کلیه دانشجویان دختر و پسر سال اول کارشناسی زیرگروه تجربی ورودی مهرماه دانشگاههای دولتی شهر خرمآباد (دانشگاه لرستان و علوم پزشکی) در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند که به روش نمونهگیری در دسترس تعداد 300 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. جهت ارزیابی عملکرد دانشجویان در کنکور، از میانگین درصدهای کسبشده در دروس کنکور سال 1399-1400 و از پرسشنامههای خود تفسیری Hardin و همکاران (2004)، آزمون بهره هوشی ریون بزرگسالان و سازگاری تحصیلی Anderson و همکاران (2016) استفاده شد. ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد تمامی مسیرهای مستقیم بهجز مسیر بهره هوشی به عملکرد کنکور معنادار شدند. همچنین، مسیرهای غیرمستقیم خودتفسیری با عملکرد کنکور با نقش میانجیگری سازگاری تحصیلی و نیز رابطه بهره هوشی با عملکرد کنکور با نقش میانجیگری سازگاری تحصیلی معنادار شدند. بر اساس نتایج این پژوهش، الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر عملکرد کنکور دانشجویان محسوب میشود.
پروانه نهروانیان؛ پرویز عسگری؛ فریبرز درتاج؛ فرح نادری؛ سعید بختیارپور
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثرات آموزش شناختی بر حافظه کاری و توجه متمرکز کودکان مضطرب بوده است. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی است که جامعه پژوهش کلیه دانشآموزان مقطع دبستان شهر تهران در سال تحصیلی 94-95 بود. نمونهگیری در دو مرحله و با توجه به ملاکهای ورود، 44 دانشآموز پسر 9-8 ساله مضطرب انتخاب گشتند، روش نمونهگیری به این صورت بود که ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثرات آموزش شناختی بر حافظه کاری و توجه متمرکز کودکان مضطرب بوده است. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی است که جامعه پژوهش کلیه دانشآموزان مقطع دبستان شهر تهران در سال تحصیلی 94-95 بود. نمونهگیری در دو مرحله و با توجه به ملاکهای ورود، 44 دانشآموز پسر 9-8 ساله مضطرب انتخاب گشتند، روش نمونهگیری به این صورت بود که در مرحله اول از طریق نمونهگیری خوشهای 358 نفر انتخاب شدند و آزمون اضطراب بر روی آنها اجرا گردید که 137 نفر با اضطراب بالا انتخاب شدند و در مرحله دوم نمونهگیری، با توجه به ملاکهای ورود 76 دانشآموز انتخابشده و آزمون هوش ریون برای همسانسازی هوش اجرا و تعداد 44 نفر انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (نفر 22) و گواه (نفر 22) قرار گرفتند و درنهایت دادههای 36 نفر از شرکتکنندگان مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. برای همسانسازی شرکتکنندگان از مصاحبه بالینی، آزمون هوش ریون و آزمون اضطراب آشکار کودکان استفاده شد و ابزارهای پژوهش آزمون حافظه کاری، آزمون دقت متمرکز و پراکنده است. در شروع برای همه شرکتکنندگان پیشآزمون حافظه کاری و دقت متمرکز و پراکنده اجرا شد. سپس شرکتکنندگان گروه آزمایش به مدت 5 هفته و در قالب 10 جلسه 45 دقیقهای آموزش شناختی دریافت کردند و در پایان برای شرکتکنندگان هر دو گروه پسآزمون اجرا گردید. از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره جهت آزمون آماری فرضیهها استفاده شد. تحلیل نتایج حاکی از تأثیر معنادار آموزش شناختی بر افزایش دقت و تمرکز حافظه کاری بودِ. همچنین تأثیر معنادار آموزش شناختی بر بازداری و سرعت پردازش توجه متمرکز نیز در نتایج مشاهده شد. با توجه به نتایج بهدستآمده، روش آموزش شناختی تأثیر معناداری بر بهبود حافظه کاری و توجه متمرکز کودکان مضطرب داشت، بنابراین نقش آموزشهای شناختی مبتنی بر کنترل توجه، بازداری و تغییر توجه و حافظه، بیشازپیش روشن میشود.
احمد میرزابیگی؛ سعید بختیارپور؛ زهرا افتخار صعادی؛ بهنام مکوندی؛ رضا پاشا
دوره 12، ویژهنامه ، فروردین 1397، ، صفحه 1085-1104
چکیده
هدف از تحقیق حاضر، مقایسهی دانشآموزان پسر و دختر براساس متغیرهای سرزندگی تحصیلی، احساس تعلق به مدرسه، انگیزه پیشرفت تحصیلی میباشد. روش تحقیق از نوع علی- مقایسهای و جامعه آماری را کلیهی دانشآموزان پسر و دختر مدارس متوسط دوم شهر ایلام در سال تحصیلی 1396-1395 تشکیل میدهد و حجم نمونه از طریق جدول کرجسی و مورگان، تعداد 374 ...
بیشتر
هدف از تحقیق حاضر، مقایسهی دانشآموزان پسر و دختر براساس متغیرهای سرزندگی تحصیلی، احساس تعلق به مدرسه، انگیزه پیشرفت تحصیلی میباشد. روش تحقیق از نوع علی- مقایسهای و جامعه آماری را کلیهی دانشآموزان پسر و دختر مدارس متوسط دوم شهر ایلام در سال تحصیلی 1396-1395 تشکیل میدهد و حجم نمونه از طریق جدول کرجسی و مورگان، تعداد 374 دانشآموز تعیین گردید که از این تعداد، 187 نفر پسر و 187 نفر دختر میباشند. روش نمونهگیری مورد استفاده با توجه به نواحی آموزش و پرورش شهرستان ایلام، روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای بوده که مقیاس سرزندگی تحصیلی حسین چاری و دهقانی زاده(1391)، پرسشنامه ابعاد احساس تعلق به مدرسه بریو و بتی(2005) و انگیزه پیشرفت تحصیلی هرمنس (2000) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل دادهها، از آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که در بین دانشآموزان پسر و دختر مدارس متوسطه دوم شهر ایلام در ابعاد تعلق به همسالان، حمایت معلم، عدالت در مدرسه، ارتباط در مدرسه، مشارکت علمی و متغیرهای انگیزه پیشرفت تحصیلی و سرزندگی تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد، به طوری که متغیر جسنیت، 2/1 درصد واریانس تعلق به همسالان، 1/2 درصد واریانس حمایت معلم، 7/2 درصد واریانس عدالت در مدرسه، 4/1 درصد واریانس ارتباط در مدرسه، 9/1 درصد واریانس مشارکت علمی، 7/4 درصد واریانس انگیزه پیشرفت تحصیلی، 3/1 درصد واریانس سرزندگی تحصیلی را تبیین کرده و دانشآموزان دختر نسبت به دانشآموزان پسر براساس متغیرهای فوق دارای برتری نسبی هستند.