مژگان جعفری؛ علیرضا کیامنش؛ عبدالعظیم کریمی
چکیده
در این مطالعه روند تغییرات نقش متغیرهای خودپنداره، نگرش و علاقه به علوم بر پیشبینی عملکرد دانشآموزان پایۀ هشتم کشور در مطالعات تیمز در سالهای 2003، 2007، 2011 و 2015 بررسی شده است. برای بررسی دادههای 21434 دانشآموز پایۀ هشتم که در چهار مطالعۀ ادواری تیمز شرکت داشتند، از تحلیل عاملی تأییدی، اندازههای اثر و مدلیابی معادلات ساختاری ...
بیشتر
در این مطالعه روند تغییرات نقش متغیرهای خودپنداره، نگرش و علاقه به علوم بر پیشبینی عملکرد دانشآموزان پایۀ هشتم کشور در مطالعات تیمز در سالهای 2003، 2007، 2011 و 2015 بررسی شده است. برای بررسی دادههای 21434 دانشآموز پایۀ هشتم که در چهار مطالعۀ ادواری تیمز شرکت داشتند، از تحلیل عاملی تأییدی، اندازههای اثر و مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافتهها نشان میدهد که در فاصلۀ سالهای 2003 تا 2007 همراه با افزایش متوسط نمرۀ علوم، متوسط خودپندارۀ علوم و نگرش نسبت به علوم نیز افزایش یافته است. تغییرات نگرش در این دوره بسیار جزئی است. در فاصلۀ سالهای 2007 تا 2011 همراه با افزایش متوسط نمرۀ پیشرفت، متوسط خودپندارۀ علوم، نگرش و علاقه نسبت به علوم نیز افزایش یافتهاند. در فاصلۀ سالهای 2011 تا 2015 همراه با کاهش متوسط نمرۀ علوم، متوسط خودپندارۀ علوم و متوسط علاقه به علوم نیز کاهش یافته است، ولی متوسط نگرش نسبت به علوم افزایش یافته است. نتایجSEMنشان میدهد که خودپندارۀ علوم بهصورت مستقیم و غیرمستقیم عملکرد علوم دانشآموزان را پیشبینی میکند. همچنین، یافتهها نشان داد که نگرش و علاقه به علوم اثر منفی بر عملکرد علوم دارند. بررسی دلایل اثر منفی نگرش و علاقه به علوم بر عملکرد علوم به مطالعات چندجانبۀ روانشناختی و جامعهشناختی نیاز دارد. از طرفی، ازآنجاکه نگرش متغیر مهمی در یادگیری است، علل همسو نبودن نگرش نسبت به علوم با نمرۀ پیشرفت بهویژه در آزمون 2015 باید موردتوجه و شناسایی قرار گیرد